پاره ی جگر پیامبر (ص)
نورِ امامت درخشیده زبانِ عشق
از فاطمه غریده طالبانِ عشق
قطره ای از هزار دریای بیکران
باریده بر قلوبِ عاشقانِ عشق
بشست دل مرتاض دلبرانِ زمان
با اعتماد به نفس و مهرگانِ عشق
چرخِ امامت چو گردان شود روزگار
طی کرد زمانه به آن رهروانِ عشق
مژده رسیده از سرور دلِ طبیب
معراج خدا نموده مرسلانِ عشق
بفرموده ی دانا امینی هر دلیر
یک دانه ی خرما زِ مهربانِ عشق
تناول نموده در فضای برون دیار
بجوشید علقه در آهوانِ عشق
شکوفا شده زر در نهانِ زمین
چه شاداب آن یار بادبان عشق
زمانی که گل در سبد چیده شد
بتابید در قعر آسمانِ عشق
خریدار شد نهان جند اختری
به فرمان حق بچید یادمانِ عشق
به ناگه خبرداد آفتاب دل پذیر
علی بن ابیطالب است از جهانِ عشق
سحرگه رسولان رسانده این پیام
فاطمه همسری است در امانِ عشق
ندا در رسیده از خالق روح و جسم
با حلقه نگینی پسندیده مومنانِ عشق
کهکشان در فضا درخشید نورِ جمال
امامِ حسن و حسین است، زینبانِ عشق
چو آتش زده خرمن حسد دشمنان
از عدم شمیم عطر محرمانِ عشق
به لجاجت شبانه هزار دزد رهسوار درد
ناگه شکسته شد به ستم استخوانِ عشق
از درد فشار سخت میانِ در
دراز کشیده به تختی ماندگانِ عشق
سحرگاه به دیدار نهایی سفر نمود
آن فاطمه آفتابی در کمانِ عشق
وصیت نموده صاحب سیف ذوالفقار
شبانگاه دفنش شود در مغانِ عشق
جاسم ثعلبی (حسّانی) 04/02/1391