تقدیم به آقا امام زمان عج

تقدیم به مولایم صاحب الزمان

در خم دلم عشق نابت بی تابی می کند

باز هوایم به هوایت غزلخوانی می کند

تاکه خورشید رخت به کویر دلم نور دهد

اشکم به چهره مهجورنورافشانی می کند

کعبه رویت گربه دلم مژده ی وصل دهد

به حق رسیده و ترک عالم فانی می کند

گرت  زمن روی بتابی آنی زعصیانم

ز غم آن دم عشق من سکته آنی می کند

دریاب ای پادشاه من رعیت خویش را

سالهاست که نامت در نهادم خانی می کند

دانی رگ بانبضم زچه روی بازی می کند

هر دم آن به وصل تو نامه رسانی می کند

به  شوق وصلت به بام کعبه هر روز

با تمام تمنا چشمم , چشم دوانی کند

خامه گر ندارد هیچی عشقی به جان

دانی زهجران دلم آتشفشانی می کند