جمعه ۲ آذر
آزادی شعری از صادق حسینی
از دفتر در آغوش دریا نوع شعر نیمائی
ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۱ اسفند ۱۳۹۲ ۱۹:۴۵ شماره ثبت ۲۳۷۲۵
بازدید : ۴۱۴ | نظرات : ۸
|
آخرین اشعار ناب صادق حسینی
|
آزادی
شب آمده است از راه و دل تنگ است
اندوه در شهر قشنگ و زشت تهران
سخت پیچیده است
من گیج و بی مقصود
از خانه ی تاریک و دلتنگم
تا خیل آدم های نا آرام
افتان و خیزان پیش خواهم رفت
در پیچ و خم های خیابان بلند انقلاب از دور
موج جوانان پر از آشوب
با بیرق و شیپور و بوق و طبل
فریاد می کردند استقلال،استقلال
آنسوتر از مردان بی پروای استقلال
موج جوانان پر از نفرت
با بیرق و شیپور و بوق و طبل
فریاد می کردند پیروزی،پیروزی
این موج های نفرت و آشوب
در هیاهوی شبی موهوم
با سینه ای از ترس آکنده
تا مقصدی معلوم می رفتند:
"حیرتگاه آزادی"
کانجا ناجوانمردانه نا اهلان
دروازه های روشن ما را با توپ می بستند
داور چه مفهوم غریبی دارد اینجا... آه!
یکسر به رای نانجیب ناظر بازی
بازیکنان زبده از میدان شدند اخراج
هرکس صدایش در بیاید...وای
باخط خون اخراج خواهد شد
آه از این بازی
سوت پایانی ندارد! نه
انگار این دعوی
تا همچنان،تا هرچه هر روز است
با حیرت خاموش یک افسوس همراه است
افسوس استقلال
افسوس پیروزی
افسوس آزادی
افسوس آزادی
فردا تمام شهر.........اما نه!
فردا نخواهد شد
فردا نخواهد شد...!
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.