جمعه ۲ آذر
|
آخرین اشعار ناب فاطمه مستوفی
|
مثل قصه ای رویای من
آزاد وار و سپید
در چشم هایت که چشم می دوزم
آرام آرام
از خود کم می شوم....
در تو جهانی تازه است در من در تو سپاه عشق قد کشیده است
بر تو که پر از ترانه ای، شعری دست های مهربان خدا رسیده است
***
اینجا کنار ازدحام ساعت ها اینجا در این کنج در بسته
اینجا که لحظه های کوچک عمرم از رنگ سپید عشق؛ پریده، بگسسته
***
اینجا کنار خیال تو، من شعرم اینجا پر از ترانه ی آزادی
در تو، من چیزهایی می بینم مثل معجزه های کوچکی در این وادی
***
محبوب کوچک دلم، پرواز کن اینجا شبیه قصه ی زندان است
در من سقوط کن، اعتماد کن اینجا پر از چنگال دیوان است
***
قلب تو، سرشار از احساس است قلب من، از قلب تو لبریز
انگار در قلب ما چیزهایی هست مثل ترانه ی پر شور یک پائیز
***
محبوبم، ستاره ها سردند لب های سپید شب، بسته
چشم های معصوم تو یادم هست انگار که به خورشید دل بسته
***
در تو پر از صدای آزادی ست چیزهایی شبیه احساسم
موسیقی نرمی که می سوزد ذره ذره در اوج آوازم
***
حس گرمی ست به تو دل دادن مثل پریدن از روی سر عشق
کودکی شده ام بیا و ببین شبیه آفتاب سرکش دمشق
***
مثل طلوع گرم مردادی پاکتر ز هر چه آلایش
دست هایت همزاد اعجاز است آستان صبر و آرامش
***
در تو، من چیزهایی می بینم مثل لمس احساس یک بازی
کودکی شده ام بیا و ببین مثل تو، پر از حس خاله بازی... متولد3/11/1391
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.