شنبه ۳ آذر
|
دفاتر شعر علی رحمانی ( درویش )
آخرین اشعار ناب علی رحمانی ( درویش )
|
(( عمر گوارا ))
نوجوانی طی شد و برنا شدم
صاحب اندیشه و آرا شدم
با تلاش و کسب درس معرفت
از فروغ نام حق بینا شدم
در جوار عالمان و اولیا
بهر کار و زندگی کوشا شدم
مثل همسالان خود از اشتیاق
راهی گردانی از مر. آ شدم
روز وشب از شوق تعلیم نظام
اشنا بر فن استیلا شدم
روزها بگذشت و ماه نو رسید
در میان پادگان یکتا شدم
بحر شرکت در دفاع کشورم
با یلان قهرمان همپا شدم
چند روزی در دل میدان جنگ
چند ماهی غرق آن دعوا شدم
سالها در جست و خیز جبهه ها
لایق معراج در بالا شدم
مثل یک رزمنده ی والا منش
از همانجا برق رعد آسا شدم
گوئیا که لاله ی سرخی بدم
بر زمین کشورم اهدا شدم
با هزاران زخم ترکش در بدن
مثل زخمی های عاشورا شدم
قطعه قطعه شد تن بی جان من
فارغ از پیچ و خم دنیا شدم
سالها در بستر این سرزمین
همچو گمنانان غم افزا شدم
یک پلاک و تکه ای از استخوان
عاقبت در جستجو پیدا شدم
در دل خاک وطن تا به ابد
بر شقایق بودنم ابقا شدم
مثل یک گمگشته ای در انتظار
بی بهانه وارد دنیای پر معنا شدم
یک شبی در خواب *درویش *حزین
راوی این قصه ی تنها شدم .
ضمن گرامیداشت یاد تمامی شهدای مفقودالاثر و گمنامی که مزارشان در دل عاشقان وطن معطر میشود . قدم شما را در باغ شعرم گلباران میکنم .
چشم براه راهنماییها ی ادیبانه تان هستم .
ارادتمند . درویش
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.