میلاد حضرت رسول(ص)وامام صادق(ع)مبارکتان باد
ای چشم درد بـــــــــرای مداوا کمی بخند
چون ابر گُــــــــر گرفته سراپا کمی بخند
یک شب ستاره را ز دو چشمت رصد کنم
صبحش به شوق حضرت فردا کمی بخند
سـاحل دلش گـــــــــــرفته ز موج نبودنت
لب تر کن و به خــواهش دریا کمی بخند
تسبیح دل زاشک سکـــــوتت قصیده کن
بعد از نماز حــــــــــــاجت دنیا کمی بخند
شب را کمی بـــرای شگونش اجاره کن
بر گـــریه های چشمک شهلا کمی بخند
بـــــاران کشید کرکره اش را زاخم ابر
واکـــــــن دری به پهنه صحرا کمی بخند
سرخی شرم پسته سربسته ات بس است
سبزینه کن چـــــــــــاک قبا را کمی بخند
"باران "کنار ابــــــر مرامت کمانه کرد
تا گل شود بـــــــه شبنم دل وا کمی بخند
شنیدم بانو عظیمی چندیست بیماریشان شدت یافته و این غزل را که
قبلا در 92/8/1 دراستقبال از غزلی از ایشان با مطلع
"چشمم ببین برای تماشا کمی بخند
اصلا بیا به ساحل دریا کمی بخند"
سروده بودم منتشر کردم تا بهانه ای باشد تا در این شب عزیز دعای
خیرمان بدرقه شان باشد.صلوات