سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        محمد(ص)

        شعری از

        هاشم دانش مایه(دانش)

        از دفتر مجموعه اشعار دانش نوع شعر مثنوی

        ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۲۵ دی ۱۳۹۲ ۱۵:۲۱ شماره ثبت ۲۲۳۶۰
          بازدید : ۸۴۹   |    نظرات : ۸۹

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر هاشم دانش مایه(دانش)
        آخرین اشعار ناب هاشم دانش مایه(دانش)

        همان سالی که عام الفیل خوانند

        شکاف طاق کسری را بدانند

        به دنیا آمده فرزند صحرا

        به لرزه موبد و پرویز و کسری

        محمد نام او را یاد کردند

        همه حوائیان فریاد کردند

        جوانی را لقب دادند امینش

        ابو سفیان وسفیانها کمینش

        چهل سالی که طی شد سن وسالش

        بیامد جبرئیل بحر وصالش

        به او فرمود جبریل سخنور

        منم پیک خدا اینک تو سرور

        بخوان با نام نامی خدایت

        بگفتا بی سوادم جان فدایت

        بگفتا «إقرا بسمَ» را نوا کن

        دو چشمانت به سوی کبریا کن

        تو ای دردانه ی پروردگارم

        سلام و صد سلام از کردگارم

        تو از پیغمبران آخرینی

        عزیز وحجت اهل زمینی

        محمد لب گشود و خواند قرآن

        همی «إقرا وَ بسمَ» را ز فرقان

        سپس گفتش که ای سالار وغایت

        هم اکنون کن تو مردم را هدایت

        محمد سوی خانه شد روانه

        تنش عطر شمیم عاشقانه

        رسید خانه ولی رنگش پریده

        تو گویی همچو بادی او دویده

        سپس روز هدایت گشت آغاز

        در امّید بر مردم شده باز

        شدش پیروزِ جنگ نابرابر

        احد، خندق ،تبوک و بدر و خیبر

        محمد ای به قربان وفایت

        کنیم سرمه به چشمان ، خاک پایت

        منات و لات و عُزّی را شکستی

        شناساندی به ما یزدان هستی

        بساط شرک را از ریشه کندی

        زدی بر دست و پای کفر بندی

        مبارک باد بر تو این رسالت

        مبارک باد بر مردم عدالت

        ۰
        اشتراک گذاری این شعر
        ۴۵ شاعر این شعر را خوانده اند

        میثم دانایی

        ،

        داوود خانی ( آذرخش شلمانی )

        ،

        ناظر توحيدي ثمرين

        ،

        طاها محبی (حزین)

        ،

        عنایت الله ایرانمنش

        ،

        هاشم دانش مایه(دانش)

        ،

        فرید عباسی

        ،

        عباسعلی استکی(چشمه)

        ،

        رضا نظری

        ،

        موسی عباسی مقدم

        ،

        محمد درگاهی (سپهر)

        ،

        سارا رستگارنیا

        ،

        حسين باران(کاک باران)

        ،

        ناهید فتحی (راشا)

        ،

        مهدی خدایی (آیدین)

        ،

        سمانه هروي

        ،

        سید حاج فکری احمدی زاده (ملحق)

        ،

        پگاه دوسته پور(شهرآشوب)

        ،

        حوریه(دلشید)اسماعیل تبار

        ،

        فروزان شهبازي

        ،

        مهتاب سلطانی

        ،

        محمد مير سليماني بافقي(باران)

        ،

        مینا فیروز

        ،

        طيارغيبعلي زاده

        ،

        معصومه عرفانی (عرفان )

        ،

        ژيلا شجاعي (يلدا)

        ،

        صدف عظیمی

        ،

        آنا پورتقی

        ،

        فرمیسک(هاوار هه لوی)

        ،

        غلامرضا پیرانی

        ،

        ایـّـوب ایـّـوبی

        ،

        محمد رضا نظری(لادون پرند)

        ،

        الهه معین زاده(نسیم شرق)

        ،

        امید درواری (تخریبچی)

        ،

        محمد دهقانی هلان

        ،

        علی اسماعیلی

        ،

        محسن حامد (باران)

        ،

        عبدالوهاب (وهاب) شیرودی

        ،

        عرفان فتح الهی(واثق )

        ،

        بهروز حبیبی

        ،

        سید حمید رضا مرتضوی(برگ سبز)

        ،

        هما(زمزمه های تنهایی)

        ،

        سارا مشیری

        ،

        اوای باران(وربنا)

        ،

        جواد کشته گر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        3