دوشنبه ۳ دی
با ما خدای مهربون شعری از سعید مطوری (مهرگان)
از دفتر تنهایی نوع شعر
ارسال شده در تاریخ جمعه ۵ فروردين ۱۳۹۰ ۱۶:۲۷ شماره ثبت ۲۲۳۳
بازدید : ۹۹۴ | نظرات : ۶
|
دفاتر شعر سعید مطوری (مهرگان)
آخرین اشعار ناب سعید مطوری (مهرگان)
|
پروانه ها پروانه ها
گل بوته ها گل بوته ها
آماده شین با یک خدا با ما خدای مهربون
ز عشق اون بالها به جون
باز می کنیم در آسمون
با ما صفا ،صلحی سفید با ما خدای مهربون
سیاه ،سفید بالها ی ما
فرقی ندارند در سَما
رنگ اونجا معنا نداره با ما خدای مهربون
نور بوسه میزد با صفا
دور بوده او هم از جفا
ماهی به سیما ی خدا با ما خدای مهربون
من تا رسیدم به سَما
گفتم خدا با یک ندا
گوشم بگیر با یک صدا با ما خدای مهربون
من با زمین قهرم خدا
آه پر شد از ظلمها ،خطا
فریاد به شبهای بلا با ما خدای مهربون
تا کی شقایق رنگ خون
تا کی بخونه درد مون
دردی بشه یک لقمه نون با ما خدای مهربون
میگن بهار اومد نخون
با غم به شبها تو نمون
روز با شبش تفسیر تو با ما خدای مهربون
رفتم به اوج گفتم خدا
تفسیر چه بوده این بلا
گفت با بلا روشن تری با ما خدای مهربون
گفتم که صبرم خسته است
در پنجره ی بسته است
بگشا و بگذر از گناه با ما خدای مهربون
روحی به تن بی تاب منم
شب تا سحر بی خواب منم
شاعر به شعری ناب منم با ما خدای مهربون
تا در سه گانه شعر شدم
من از صفایت خیر شدم
فانوس به دست در دیر شدم با ما خدای مهربون
آه روح من مجنون توست
از دوریت دلخون توست
وصلت مدامم کن خدا با ما خدای مهربون
سعید مطوری/مهرگان
از دفتر تنهایی
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.