سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

دوشنبه 3 دی 1403
    23 جمادى الثانية 1446
      Monday 23 Dec 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        دوشنبه ۳ دی

        چشمها

        شعری از

        عباس یزدی (طوفان)

        از دفتر ایثار نوع شعر

        ارسال شده در تاریخ جمعه ۵ فروردين ۱۳۹۰ ۱۶:۲۶ شماره ثبت ۲۲۳۲
          بازدید : ۱۳۲۶   |    نظرات : ۶

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر عباس یزدی (طوفان)
        آخرین اشعار ناب عباس یزدی (طوفان)

        چشمها  زیباترین اهدائی  ما خاکیان       آنکه ایثاری چنین دارد بود ز افلاکیان
        چشمها را گر دهی چشمی ز مهنا وا شود       راه نزدیک شهادت کی؟ چنین زیبا شود
        چشم سر باشد حجابی خود به دیدار حبیب     در طریق سالکان چشم دل آمد بی رقیب
        چشم سر محدود باشد در حصار رنگ و نور     سالک اما چشم دل دارد به نزدیک وبه دور
        سالک آن باشد چشمانش ز دنیا بسته است       در وصال عشق خود از این کژیها رسته است
        این جهان در نزد سالک مرکبی بهر سفر       هر کسی ره توشه گیرد عاقبت یابد ظفر
        خاکیان در قید دنیا دل به ظاهر بسته اند       دلخوشند با این سراب  از راه حق بگسسته اند
        گر شهیدان در طبق سودای جان را می دهند       در بصیرت عاشقان زیباترین را می دهند
        جمله جانبازان از این ره قدر جان افزوده اند       قدر چشمان را ملائک در شگفتی مانده اند
        چشمها را وا کنید ای صاحبان عقل وهوش      میرسد از سوی غیب ازبهرتان هر دم سروش
        گر شهیدان بهر منجان را فدائی کرده اند        تا دم مرگ این بصیران جانفشانی کرده اند
        طی نمودند شهر هفتم برگزدند راه دور        چون زسختی ها گذشتند خود شدند سنگ صبور
        سالک آن باشد که با چشم دلش ره می برد        در طریقت با همه جانش بلا را میخرد
        چون ره اعلی گزیدی همت اعلی* طلب        این ستون را جنسی از فولاد باید نی حلب
        گر نصیبی برده ای طوفان تو از این همرهی       چشم و دل را از کژیهای گذشته کن تهی

        * اعلی (همچنین اشاره ایست به مرادم جانباز بزرگوار استاد دانشگاه برادر ارجمندم دکتراعلی تورانی )
        ۰
        اشتراک گذاری این شعر
        ۴ شاعر این شعر را خوانده اند

        Guest

        ،

        علی افشاری (فانوس)

        ،

        عباس یزدی (طوفان)

        ،

        اشکبوس

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        3