سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

دوشنبه 3 دی 1403
    23 جمادى الثانية 1446
      Monday 23 Dec 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        دوشنبه ۳ دی

        سیلی آن بی حیا با مادرم زهرا(س) چه کرد؟

        شعری از

        رضا محمدی (شب افروز)

        از دفتر ناز نگاه نوع شعر دلنوشته

        ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۱۷ دی ۱۳۹۲ ۲۳:۲۸ شماره ثبت ۲۲۰۹۵
          بازدید : ۸۵۳   |    نظرات : ۲۴

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر رضا محمدی (شب افروز)

        میگن روزی آن خدانشناس به بلال سیلی زد و بلال شروع به گریه کردن کرد

        آن خدا نشناس با تعجب پرسید ؟

        بلال تو با این همه شجاعت این چه کاریه

        بلال جواب دا د این سیلی رو به دلم زدی یاد روزی افتادم که با این دست سنگین

        سیلی به فاطمه زهرا(س) ناموس خدا زدی

        خداوند لعنتش کند

        تو همین فکر بودم که این غزل متولد شد

        قبول حق باشه

         

        سیلی آن بی حیا با مادرم زهرا(س) چه کرد؟

        من بمیرم مادرم افتاده بود ، آنجا چه کرد

        زخم در بر سینه اش جا مانده است ای داد من

        لحظه جان دادنش بر بسترش مولا چه کرد

        بازوی زهرا کبود است شیعیان زاری کنید

        این کبودی تا قیامت با وجود ما چه کرد

        آتش بیت الحزان از آتش هیزم نبود

        آتش بیت الحزان با غیرت طاها چه کرد

        شیعه مظلوم است حکایت این چنین ثابت شود

        چاه می داند علی(ع) با این غم زهرا(س) چه کرد

         

        اشک چشم فاطمه(س) بر صورتش جا مانده است

        چون که می بیند علی(ع) در کوفه تنها مانده است

        یک طرف نیش زبان دوستان و یک طرف

        زخم تیغ دشمنان بی هیچ پروا مانده است

        کوفه امشب محرم نا محرمان حق شده

        کوفه امشب شاهد خون تولا مانده است

        بر سر سجاده با خونش گواهی می دهد

        خون او بر شیعیان چون مهر و امضاء مانده است

        کس نمی داند علی(ع) غیر از خداوند علی(ع)

        در علی (ع) گفتن هزار و یک معما مانده است

        کام دل شیرین نما با ذکر یا مولا علی(ع)

        آن که می گوید علی(ع) در حشر ارضا مانده است

        شب فروز از آتش عشق علی تابنده شد

        چون که سرمست شراب عشق مولا مانده است

        ----------

        شب افروز 17-10-92

        ۰
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        4