سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        خورشید من طلوع کن

        شعری از

        سعید سعادتی فر(غمخوار)

        از دفتر عاشقانه های من نوع شعر ترانه

        ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۲۸ آذر ۱۳۹۲ ۱۷:۳۵ شماره ثبت ۲۱۴۴۲
          بازدید : ۷۲۸   |    نظرات : ۲۰

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر سعید سعادتی فر(غمخوار)

        غروبه و توی چشام دوباره ابرا جم  شدن

        دوباره خنده های من شکل یه تیکه غم شدن

        بازم دلم گرفته و ، د رنمیاد صدای من

        بازم یه بغض لعنتی ،اومده تو چشای من

        خورشید خانم میخواد بره،دلش نامهربون شده

        واسه همینه آسمون ، دلش گرفته خون شده

        خورشید خانم میره ولی،قول میده فردا هم بیاد

        تو گوش آسمون میگه،دلم تورو خیلی میخواد

        وقتی غروب ُ می بینم ، توی دلم غم میشینه

        پاره میشه بغض دلم ،دیگه چشام نمی بینه

        یه بی وفا یادم میاد ،یه خاطره جون میگیره

        وقت غروب توی دلم،همیشه بارون میگیره

        یه روزغروب رفت ومنو،تنها گذاشت توغصه ها

        دیوونه باورم نکرد ، منو سپرد به قصه ها

        حسودی می کنم به این ،خورشید وآسمون دیگه

        وقتی که خورشید صبح زود،میاد وصبح بخیرمیگه

        من دلم ازاین میگیره،رفت ونیومد دیگه اون

        واسه همینه دل ِ من، شده همیشه رنگ خون

        خورشید من رفته دیگه ، بازم طلوع نمیکنه

        یه روز دیگه رو با هام ،رفته شروع نمیکنه

        تا اون نیاد خوب میدونم،زخمای من خوب نمیشه

        با دیدن غروب دارم ،شکنجه میشم همیشه

        ۰
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        5