سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 5 اسفند 1403
  • روز بزرگداشت خواجه نصيرالدين طوسي - روز مهندسي
25 شعبان 1446
    Sunday 23 Feb 2025

      حمایت از شعرناب

      شعرناب

      با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

      تمام پلیدیها در خانه ای قرارداده شده و کلید ان دروغگویی است. امام حسن عسكري(ع)

      يکشنبه ۵ اسفند

      پرگار بلا

      شعری از

      نادر امینی ( امین

      از دفتر شعرناب نوع شعر مثنوی

      ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۲۱ آذر ۱۳۹۲ ۰۰:۱۸ شماره ثبت ۲۱۱۷۹
        بازدید : ۷۸۶   |    نظرات : ۱۲

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      دفاتر شعر نادر امینی ( امین
      آخرین اشعار ناب نادر امینی ( امین

      توضیح: این شعر را در دهه اول محرم سرودم اما با نزدیک شدن به اربعین حسینی آنرا تقدیم شوریدگان حسینی م

      پرگار بلا

      در دلم نشسته باز حال وهوای کربلا

      سینه ام گشوده باز بهر فضای کربلا

       کاروان تازه رسید به وادی دشت بلا

      ساربان دل نگران ازسفر کرب وبلا

      هاتفی داد ندا منزل آخرت کجاست

      تا به کی راه بریم درکف ودامان بلا

      در دلم شکسته شد غصه وماتم وعزا

      سینه ام گشوده شد بهر عزای کربلا

      چو محرم برسد داغ دلم تازه شود

      نام آن غنچه لب و حنجر سرخ کربلا

      دلم ازتشنگی اصغر نالان بگرفت

      آه ازآن ناله جانسوز صغیر کربلا

      حرمله تیربیانداخت به سوی حنجرش

      آه از آن لحظه ی جانسوز گلوی کربلا

      کودکان گریه کنید برعطش طفل صغیر

      آه ازآن داغ جگر سوخته در داغ بلا

      یک طرف ناله ی دخترکی خرد شنید

      آه از آن تشنگی ساقی عطشان بلا

      به کنارعلقمه ساقی عطشان برسید

      آه ازآن دست که افتاده به دشت کربلا

      دست وبازوی چوازدست بداد ساقی آب

      شرمش آمد که نبرد آب به طفل کربلا

      مشک چنان زخم بشد ازشررتیغ جفا

      ناله ای کرد به آشفتگی آه گلوی کربلا

      چوحسین گوش بکرد ناله ی عباس شنید

      یا اخا سوی من آ تا رهم از دام بلا

      رفت آن شاه شهید سوی اخا با دل خون

      گفت که بشکست کمرم ای مه تابان بلا

      پس کجا راه برم بی تو به دامان بلا

       چاره کار گسست از پس توای قمرم

      حالیا این من و این قوم دغای کربلا

      کربلا چه خوانمت وادی اندوه وعزا

       کربلا نام تو شد نقطه پرگار بلا

       

       

      ۰
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      9