هر صفحه اي رو دونه به دونه
در سكوت محض يارم مي خونه
مي گيره گاهي ازم بهونه
ميگه كه درسات واسه من سخته
ميگم تو خوبي بزن به تخته
مياد پاييز و مي رسه خونه
تموم شد فصله گل و جوونه
برگ درختا رو به خزونه
مي سازن برگا رنگين كموني
مي افته يادم نامهربوني
فردا كه اومد دوباره بهار
دسته گل بگير برايم بيار
يكيشو بردار رو دلم بذار
با برگ درخت زمين رنگينه
آسمون ابري ولي غمگينه
تو هم كه دلت شده راه بندون
پشت ميله ها كرديم تو زندون
زخمامو بدوز غم نشه خندون
هر جايي خواستي تو خودت برو
به ياد ميارم هميشه تو رو
عكساتو بازم كرده ام مرور
ياد تو ميداد به دلم سرور
شكستم ديگه ندارم غرور
هر چي كه خواستي واسه تو ميشم
قول بده بهم بموني پيشم
كرده ام بهشت ، واست آرزو
زده ام عكست ، دستم با وضو
بيشتر مي خواستي ، تو منو ازو
مي خواستم باشي از دلم به دور
ولي تو موندي نرفتي به زور
بالاتو باز كن بكن تو پرواز
عشق تو زيباست الهه ي ناز
قولي كه داديم به يادم انداز
تو رو مي خواستم از همون ازل
عشقت غزاله درونه غزل
سلطان عشق
27/7/92
كهكشان 1