جنگِ طف 17 اسراء در راه شام
در اسارت سربه داران رفته اند ، همچو باران دربهاران رفته اند
دل شکسته در رهی با درد و سم ، زیرِ بارِ کفر و استبداد و غـــــم
لشکرِ پر ادعا با داد و زور ، همرهی کردند اسیران جــــایِ دور
در تماشا آمدند دل های تار ، کاروانِ دل اسیران در مــــــــــــــــــزار
یادشان رفته حسین فرزندِ کیست ، یادشان رفته پیامبر گفته چیست
عدل و داد مهربان پوسیده شد ، ظلم و بیدادِ یزید جوشیده شـــد
همه در زنجیر و شلّاق و دمار ، جسم ها تاول زده از نیشِ مـــــــار
ناله های یاوران طعنه شده ، بر طنینِ خنده ها فتنه شـــــــــــــــــده
سر و تاج ابن علی بر نیزه رفت ، عزّت و عزمِ اسیران را شکست
پیشگامِ راهیانِ نور بود ، ناظرِ آه و نحیب از دور بـــــــــــــــــــــــود
زینب و اطفال وسجاد و عیال ، در مسیری سخت بی حرف و سئوال
قافله در کوچ دشمن رفته است ، در پیش گویی ها پیامبر گفته است
مشکلِ راه و غذا و خستگی ، ظلمت و درد و عذاب و بندگــــــــــــــی
در تماشا شهرها غمخانه دید ، خارجی ها خواند اسیران را یزید
آنکه می داند که زینب روح دین ، پای می کوبد زقهرش در زمین
عاشقانِ راهِ حق تبلیغ کرد ، جای جایِ شهر ها تشویق کــــــــــــــرد
زینب و سجاد خوش باور شدند ، بر تاج و تختِ کفر درد آور شدند
با صبر و دانایی و چیره در مسیر ، پرتاب کرده تیر حق دختِ امیر
سرِ سید الشهدا تعریف کرد ، باز تابِ قتل طف توصیف کــــــــــــرد
جاسم ثعلبی (حسّانی) 10/09/1391
سروده ی بعدی جنگ طف 18 سخنرانی زینب و امام سجاد در مجلس یزید
با دل همراه باشید اجرتان با خدای حسین