سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        جنگِ طف 7 حمله ی علی اکبر و وداع از پدرش

        شعری از

        جاسم ثعلبی (حسّانی)

        از دفتر واقعه ی جنگ طف نوع شعر قصیده

        ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۲۰ آبان ۱۳۹۲ ۱۴:۳۵ شماره ثبت ۲۰۱۹۸
          بازدید : ۴۴۶   |    نظرات : ۹

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه

        جنگِ طف 7   حمله ی علی اکبر  و وداع از پدرش

        می درخشد چون گلِ فصلِ بهار ، ماهِ تابان شد اسیرِ کـــــــــــــــــــــــــــــــــــــارزار

        پنج خصلت دارد این تک مهربان ، از علی سه خصلتی دارد به جــــــــــــــــــــــــان

        دو تا دیگر از پیامبر برده است  ، از نابِ زیبایِ صفاتش جسته اســــــــــــــــــــــت

        نزدِ بابایش عزیز و دلر باست ،  قلبِ مامانش به یادش پر صداســــــــــــــــــــــــت

        وقتِ جان دادن و عزت آمده ، وقتِ باریدن و وصلت آمـــــــــــــــــــــــــــــــــــــده

        تشنه لبهایش چو خشکیده ز تب ، چشم هایش گودی رفته از غضــــــــــــــــــــب

        پیشِ بابا رفته وقتِ حمله شد ، در بغل بابا نحیبش جمله شــــــــــــــــــــــــــــــــد

        با دیدنش بابا دو تا زانو زده ، اشک هایش دور خود دریا شـــــــــــــــــــــــــــده

        دید زینب صحنه را از خیمه گاه ، قلبِ خود آتش گرفت در پرتگـــــــــــــــــــاه

        هروله آمد به دیدارِ دو یار ، خون از چشمش به جوش آمد کــــــــــــــــــــــــنار

        گفت سردارم نیا زینب بمان ، دشمنم می بیند آن حجب مکـــــــــــــــــــــــــــــان

        باز گشته با دلی پر خون و درد ، پیشِ مامانِ علی با آهِ ســـــــــــــــــــــــــــــرد

        صحنه در میدان خوش جوشیده است ، علی از بویِ پدر خوابیده اســــــــــت

        دور تا دورش شمرها پا زدند ، با دیدنِ صحنه علی را جا زدنــــــــــــــــــــــد

        علی از صوتِ زمان بیدار شد ، از دوری یاران او غمخوار شـــــــــــــــــــــــــد

        رعد کرد بر آسمان شیرِ دلیر ، برقِ شمشیرش عطش کوبیده زیـــــــــــــر

        کوفت تاجِ سرِ سرخِ دشمنان ، خشک شد دیواره ی نرمِ زبــــــــــــــــــــــــــان

        عشقِ دنیایش تو تن زندان شد ، جسمِ دلبر در زمین قربان شــــــــــــــــــــــــد

        همه جا هاش خون و نیزه کوفتند ، در دلش آتشِ به غم افروختــــــــــــــــــند

        لحظه ای رو کرد به رسمِ یادبود ، با تبسّم دید جدش شاد بــــــــــــــــــــــود

        آب شد بارانِ نیزه بر دهان ، خونریزی کرده هر جـــــــــــــــــــــــای زبان

        روح با عزت به دلبان رفته است ، درد و قهرِ کافران را  گفته اســــــــــت

        افتاد جسمِ نازِ او بر روی خاک ، چون  فرشته جسم و جانـــــش پاکِ پاک

        چون علم افتاد فهمیدند تمام ، جرقه ای پرتاب کرد قلبِ امـــــــــــــــــــــام

        تیر در زخمش شده معجونِ او ، شن و خاک سیراب شد از خــــــــونِ او

        داد و فریادی کشیدند در مکان ، ناب شد قصه ی سبزش در جهـــــــــــان

        مادرش با دیدنش غش کرده است ، در دلش خروار آتش کرده اســــــت

        رفت روحش آسمانی دیگر است ، قاتلش هر دو جهانی ابتر اســــــــــــت

        از قتلگاهِ اوست حسّانی شنید ، غصه ی داغ ِ دلی جاسم ندیــــــــــــــــــــــد

        در راهِ بیداری و در راهِ صفا ، یا حسین روحم و جسمم شد فــــــــــــــــدا

         

        جاســــــم ثعلبــــــــــــی (حــــــــــــــــــسّانــــــــــــــی) 01/09/1391

        منتظر سروده ی بعدی جنگ طف شهادت جاسم (قاسم) ابن الحسن (ع)

         

         

        ۰
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        5