کربلا یعنی حسین وعاشقی
دیدن اینهاهمه آوارگی
کربلا یعنی سه ساله دختری
درمیان اشک وآه وخنجری
کربلا یعنی که شش ماهه پسر
می شود پرپردرآغوش پدر
کربلا یعنی علمدار حسین
عاشق دین عاشق جان حسین
ازبرای عاشقی دست دادنش
رفتنش درنهرآب افتادنش
باتمام دشمنان جنگیدنش
رو بروی کافران ایستادنش
کربلا یعنی که قلب خواهری
خون شود ازداغ وسوزیاوری
کربلا یعنی که تل زینبی
دیدن اینهاهمه قلب سخی
کربلا یعنی که اسب های دوان
برتمام آن جسدهاشد روان
کربلا یعنی که دشت نینوا
دیدن اینهاهمه رنج وبلا
کربلا یعنی که چوب خیزران
خوردن این چوب به لبهاودهان
رفتن سرروی دست ناکسان
براسارت بردن خرد و کلان
کربلا یعنی تمام آن زنان
ایستادند روبروی دشمنان
کربلا یعنی که تزویر و ریا
دشمنی بااهل بیت مصطفی
کربلا یعنی که زین العابدین
ماندن او می شود احیای دین
کربلا یعنی حسین فاطمه
گریه ی مادر کنارعلقمه
کربلا آتش زدن برهستی است
دادن هستی به خالق مستی است
کربلا یعنی علوم کامله
مشتعل گشته جنون حرمله
کربلا یعنی نمازآخرین
باوجود نیزه های آتشین
کربلا آن نینوایی دیگر است
یادآن یاد گل پیغمبر است
کربلا رمز حضور و وحدّت است
رفع فتنه درمیان امّت است
این همه رنج ازبرای عاشقیست
دیدن حق باتمام سادگیست
این شهامت این شهادت این وفا
بوده است ترویج دین مصطفی
زین مصیبت فاطمی محزون شده
ازبرای دیدن قبرحسین مجنون شده
کاش می شد قسمتش کرببلا
عاشقی براهل بیت مصطفی