گدای کوی عاشقان

امشب دلم گرفته

دلم هوای خانه یار را کرده

گرچه یارم نمیداند کیستم و چیستم؟؟

ولی من میدانم هر چه هستم او را میپرستم!!

من شمع وجدم را با نفس تو روشن میکنم

تو شمع وجود را با نگاه سردت خاموش میکنی!!

سالها اشک ندامت ریختم افسوس..

تو سالها اشکم را نادیده گرفتی

سالها در مقابلت مانند شمع سوختم

ولی تو سوختنم را علت دیگر گرفتی

سالها دیدمت افسوس در نگاهم چیز دیگری دیدی

خواستمت افسوس،خواستنم را هوس دیدی

سالها هوس را از تو پنهان کردم

ولی تو چیزی دیگری غیر از هوس ندیدی

سالها در برابرت زجه زدم و التماست کردم افسوس

تو خود را پادشاهی دیدی ومرا گدایی بیشتر ندیدی

سالها در برابرت گفتم:

گدای کوی توام ای محبوب بی همتا

ولی تو نگاهی کردی و گفتی:

"من گدای کوی کسه دیگریم و پادشاه کوی توام و تو گدای من هستی"

ولی بدان

گدا بودن برای پادشاهی

مثل تو

همانند پادشاهی کردن

در کوی عاشقان است"