سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        جنگِ طف 5 کاروان امام حسین (ع) در راه کوفه

        شعری از

        جاسم ثعلبی (حسّانی)

        از دفتر واقعه ی جنگ طف نوع شعر قصیده

        ارسال شده در تاریخ شنبه ۱۸ آبان ۱۳۹۲ ۱۳:۲۲ شماره ثبت ۲۰۱۰۸
          بازدید : ۴۶۴   |    نظرات : ۵

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه

        جنگِ طف 5 کاروان امام حسین (ع) در راه کوفه

        آخر شب با صلاة آغاز کرد ، بندِ اسبِ خوش رکابش باز کـــــــــــــــرد

        در مدینه ماندگان نالیده اند ، سیرِ طوفانِ شقایق دیده انــــــــــــــــد

        بدرقه کردند گل های بهار ، در مسیری سخت جوشان چون قــــــــــطار

        قافله در راهِ کوچِ عاشقان ، کاروانی جمع کردند دلبـــــــــــــــران

        با حسین ابن علی همرزم شد ، ابو الفضل و زینبان در بزم شـــــــــــد

        لشکری زیبنده هفتاد و دو تن ، در مهارت صاحب خبره و فـــــــــــن

        بچّه و معلول و بیمار داشتند ، چون علی پرچم عدل افراشتـــــــــــند

        زره پوشیدند به تن مردان دین ، صد تشکّر دارد و صد آفریـــــــــــن

        همچو حیدر می درخشیدند به جنگ ، صلح خواهانِ جهانی بی درنــگ

        جنگ و خونریزی به دل تحمیل شد ، با تنِ خوشبویِ گل تمثیل شـــــد

        دشمنِ سر سختی آمد دل شکافت ، این همه خونریزی با رحمش نبافــت

        بچّه ها گریه کنان زن ها خموش ، مردها آماده و شمشیر بـــــه دوش

        راهِ سختی در بیابان طی نمود ، مرحبا بر صبر دل ها ســـــــــی درود

        همه مشتاقِ شهادت آمدند ، با شجاعت و قناعت آمدنــــــــــــد

        چونکه از تسلیم آزرده شدند ، سالها از درد پژمرده شدنــــــــــــــــد

        راهِ چاره دعوتِ خلقی به یاد ، عاقبت هر جان محرابش مــعاد

        چند روزی در سفر با گرد و باد ، فکر آینده و غم خیلی زیــــــــاد

        تا که در نزدیکی مرزِ عراق ، دیده شد آتشِ خشمــــــی داغ داغ

        حر و یارانش رهِ قافله بست ، با تعصّب وصلِ مهمانی گسســـــت

        خالی شد از آب تر خورجین ها ، بچّه ها گریان و تشنـــــه ای خدا

        راهِ آب ابن یزید را دور زد ، مانعی گشته مگر جنگ و نبـــــــــــرد

        قافله در جوشِ بر گشتن همی ، لیک حر مانع شده با ماتمــــــــی

        آب کم دارند و هر سو بسته شد ، پس و پیشِ عشقِ دل سر بسته شد

        یک نشستی جور شد پایِ زمین ، حر و یارانش و عبّاس و حســـین

        فکر کرده حر حسین باطل طلب ، نمی دانسته حسین صاحب نسب

        همان لحظه حر به تعظیمی پرید ، پایِ ابن فاطمه با جان کشـــــــید

        بوس کرده روی دلبر شادمان ، از پشیمانی به دل کرده نهــــــــــان

        رفت با قومش سخنرانی گشود ، گفت حر تسلیمِ عشقِ خود نمــــــود

        هر که با حر دوست دارد جنّت است ، با سلام و حسِ عشق و لذّت است

        همدوش گردد با امام مسلمین ، همقطاران این حسین است این حســــین

        در صدی با حر به اسلام آمدند ، عدّه ی دیگر درِ دشمن زدنـــــــــد

        حر و فرزندان و خویشان در ختام ، همرهی کردند حسین در هر پیام

        ظفر مندان در سفر رفتند به پیش ، زیر چتر آن خدا با قوم و خویــــش

        ضمنِ شکرِآن  خدا با صد سلام ، پرواز کردند چون پرستوهـــــــا به دام

         

        جاسم ثعلبی ( حسّانـــــــــــــــــــی ) 30/08/1391

        منتظر سروده بعدی جنگ طف 6  حر و فرزندش در راه شهادت

         

         

        ۰
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        5