يکشنبه ۱۶ دی
عــــــاشورا .... شعری از محمد_نوروزی
از دفتر نازنین نوع شعر دلنوشته
ارسال شده در تاریخ جمعه ۱۷ آبان ۱۳۹۲ ۱۰:۴۴ شماره ثبت ۲۰۰۷۳
بازدید : ۶۵۱ | نظرات : ۳۳
|
آخرین اشعار ناب محمد_نوروزی
|
گفتم برای شب ز چه پوشیده ی سیاه
داری تو باز ناله و فریاد و اشکها
گفتم چه است که اختری چشمک نمیزند
دیگر نبینم از رخ ماه تو یک نگاه
باران خون میچکد از ابر تیره ات
دامان دشت و کوه شده غرق لاله ها
ماتم گرفته بهر چه افلاکیان مگر
از هر طرف شنیده شود ناله و نوا
ای آسمان پر پر گلها ز بهر چیست
افتاده نور پاک تو در خاک نینوا
آمد کسی و گفت که روز شهادت است
روز شکستن دل اولاد انبیا
روزیست که خون ضربه به شمشیر میزند
روز یست که حق بلند شده از دشت کربلا
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.