سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 10 فروردين 1403
  • همه پرسي تغيير نظام شاهنشاهي به نظام جمهوري اسلامي ايران، 1358 هـ‌.ش
20 رمضان 1445
  • شب قدر
Friday 29 Mar 2024
    به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

    جمعه ۱۰ فروردين

    دارم می آیم

    شعری از

    جاسم ثعلبی (حسّانی)

    از دفتر شهر شعر نوع شعر سپید

    ارسال شده در تاریخ شنبه ۲۰ مهر ۱۳۹۲ ۲۱:۰۰ شماره ثبت ۱۹۱۵۳
      بازدید : ۶۸۶   |    نظرات : ۸

    رنگ شــعــر
    رنگ زمینه

    دارم می آیم

    ای آفتاب فروزان وجود

    دارم می آیم به سوی ساحل

    به ساحل دریای بیکران عشق

    دعوت شده ی رازهای روزگارت

    با دلی لرزان و تصمیمی بران

    سوار ابرهای زود گذر امواج

    دارم می آیم با هزار دلهره و هزار امید

    دارم به سویت می آیم

    ای مژده ی قدوم نوروز

    ای از همه مهربانتر

    ای شاهزاده ی نبوغ آزادی

    ای فروغ سحر بیداری

    دارم می آیم

    و دلم لرزان از فردایت

    دارم می آیم و قلبم آگنده از دیدارت

    هستی ات برایم مبهم

    قصر زیبایت در وجودم لانه کرده

    و بودنت در محشر عشق سامانه

    در دام عشقت گرفتار

    و درون باغ خودت یادگار

    و هم همه های من

    بیشتر از زمزمه های دیدار

    دارم می آیم به لانه ات

    دارم می آیم به درونت

    دارم می آیم این همه راه

    این همه خستگی و درد

    فدای یک لحظه ی نگاهت

    فدای یک گشت در کمان آبی دور چشمت

    دارم می آیم شمع ها را روشن

    کلبه ات را تکانی بده

    عنبر بوی سرایت

    دارم می آیم

    با بارهای بی کران عشق

    با راز های بی پایان دل

    گذشته هایی را فراموش

    و به دیدارت فراگوش

    خوابم نمی آید

    راه پر پیچ وخم وصالت

    همیشه در ذهن من

    دارم می آیم نمی دانم چه گویم

    ای گل عشق این زمان

    با سلام آغازش یا با سکوت

    نمی دانم با تبسم یا با آوای ملکوت

    حس می کنم آتشم در برابر آبت خاموش

    و دلت از دیدنم پر جوش

    احساسات خودت بگو

    می دانم توی فکرت غرقی

    و در سایه عذاب دل می کشی

    لحظه ها چه دیر

    و مسیر چه دور

    شب ها هم آواز  روز ها

    با دیدنت چه حسی می دهد

    چشمهایم روشن

    یا در دام زلف یا مناره

    یا در عطش دوری ادغام

    شاید آسانترین راه بر خورد

    سلام است و خداحافظی

     

    جاسم ثعلبی   تهران   2/10/1390

     

     

    ۰
    اشتراک گذاری این شعر

    نقدها و نظرات
    تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


    ارسال پیام خصوصی

    نقد و آموزش

    نظرات

    مشاعره

    کاربران اشتراک دار

    محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
    کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
    استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
    0