سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 8 ارديبهشت 1403
    19 شوال 1445
      Saturday 27 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        شنبه ۸ ارديبهشت

        کلامی از دلم و دلم با عاشق

        شعری از

        جاسم ثعلبی (حسّانی)

        از دفتر شب های تاریک نوع شعر دلنوشته

        ارسال شده در تاریخ جمعه ۱۹ مهر ۱۳۹۲ ۰۱:۰۵ شماره ثبت ۱۹۱۰۹
          بازدید : ۴۷۷   |    نظرات : ۱۲

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه

        کلامی از دلم و دلم با عاشق

        آسمان گرد وغبارش بر دلم مـــیحانه زد

        دودمان غم گسارش بر رخم مستانه کرد

         

        آتش قهرش به کویم ناگهان شـــــــعله زده

        سوخت خشک و تر نکویش در دلم فتنه شده

         

        همه جا دود گرفته گرد بادی در نهاد

        آتش افروزی نهفته یادبودی در فتاد

         

        زندگی نابود گشته جان ها در خواب رفت

        بردگی بی سود گشته یادها در تاب رفت

         

        کوفت آن عشق و محبت جای آن زور و الم

        خفت آن مهر وزکاوت پای آن گــــور و ستم

         

        آزاد گشته دیو ها در خواب غفلت ماندگار

        آباد کرده جان ها در باب مـــــحنت یادگار

         

        دیگر از چون و چرا هر گز نگو با سوز و تب

        دیگر از مهر و وفا پرهیز کن در روزو شب

         

        دیگر از عشق نمانده سوژه اش امال بود

        عشق مستانه نخوانده بلبلش بی بال بــــود

         

        این زمان انگار خشمش پوز خندی کرده است

        با طبیبان محبت ریش خندی برده اســــــــت

         

        توی این دوره زمانه گر بجوید عاشقی

        دست بسته روزگارش در بکوبد زرگری

         

        هر چه از نور حقیقت بگذرد در این جهان

        جام عشق وعاشقی را بشکند در این مکان

         

        همه جا دنبال مال و جاه و دیدارو زمـــــین

        همه جا دنبال غش و کشت و کشتارو کمین

         

        آدم پختیده را مـــــــــــــــــجنون درد روزگار

        آدم دیوانه را مـــــــــــــــــفتون مرد سازگار

         

        چشم رنگارنگ خفته چشم خماری عـــــــــــــــجیب

        عشق این مردم نهان است همه در مکر و فریب

         

        جاه و مال اندوز مغزش ناله های برده ای

        آنچه در دل آب کرده اشک های مرده ای

         

        اگر برگشتی نباشد در تـــــــــــــــبار خفتگان

        آنوقت می بینی عجایب در کنار  دیدگان

         

        جاسم ثعلبی   17/10/1390

         

         

         

        ۰
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0