سه شنبه ۱۵ آبان
قمار بی برنده! شعری از بنفشه ابو ترابی
از دفتر زمزمه هاي تلخ نوع شعر
ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۱۵ اسفند ۱۳۸۹ ۱۶:۲۹ شماره ثبت ۱۸۹۹
بازدید : ۱۳۹۰ | نظرات : ۰
|
دفاتر شعر بنفشه ابو ترابی
آخرین اشعار ناب بنفشه ابو ترابی
|
برای شهلایی که تنها عاشق بود...همین!
عاشقی یه هوسه... هوس بازی با برگهای کتاب سرنوشت آدمی که سادگی تو قلبشه... :...
. . . وقتی داشت با دل من بازی می کرد خواب بودم اومدش تو زندگیم لحظه هام رو سبز کرد آره ...وقتی که می شد شاد باشم... گریه به من هدیه می کرد چقدر ساده بودم! وقتی که گریه می کردم می شد از اشک چشام دریا ساخت می شدش با هق هق توی گلوم زار زد و عشق و شناخت وقتی که بغض می کرد تنم می لرزید به خدا وقتی که غصه می خورد ... روز برام مثل شبا تار می شد دل هیچکسی برای من نسوخت کسی از ته دلش برای من اشک نریخت کسی باورم نکرد یه نفر پیدا نشددستامو توی دست گرمش بگیره بهم بگه غصه نخور...زاری نکن! مگه جرم من چی بود...دل بستن! یادمه وقتی می خواست دروغ بگه می فهمیدم... ولی باورم می شد! همیشه وقتی دلم می خواست کنار من باشه فرار می کرد ...دور می شد! عشق برای من همیشه موندنی ست...مقدسه! ولی واسه قلب مثل سنگ اون یه هوسه... هوس بازی و بی وفایی و بعد...دروغ! توی غوغا و هیاهوی غریب و سرد این شهر شلوغ... کاش می شد تمام خاطرات بد خواب بود و رویا بود... . . .
رفت و رفت و رفت و گُم شد و فراموش شد و خاطره شد!
...
بلندای این شب تار رو به صبوری خودتون ببخشید... گوشه ای بود از بغضهای شهلا که سعی کردم جاری کنم بر گلوی تقدیر روح شهلا جاهد نازنین شاد و در آرامش...
و بدا به حال آنانی که می مانند و با درد وجدانشان میسوزند تا مرگ...مرگی بد تر از طناب دار!
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.