سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

سه شنبه 15 آبان 1403
    4 جمادى الأولى 1446
      Tuesday 5 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        سه شنبه ۱۵ آبان

        قمار بی برنده!

        شعری از

        بنفشه ابو ترابی

        از دفتر زمزمه هاي تلخ نوع شعر

        ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۱۵ اسفند ۱۳۸۹ ۱۶:۲۹ شماره ثبت ۱۸۹۹
          بازدید : ۱۳۹۰   |    نظرات : ۰

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر بنفشه ابو ترابی

        برای شهلایی که تنها عاشق بود...همین!


        عاشقی یه هوسه...
        هوس بازی
         با برگهای  کتاب سرنوشت آدمی
        که سادگی تو قلبشه...
        :...


        .
        .
        .
        وقتی داشت با دل من بازی می کرد خواب بودم
        اومدش تو زندگیم
        لحظه هام رو سبز کرد
        آره ...وقتی که می شد شاد باشم...
        گریه به من هدیه می کرد
        چقدر ساده بودم!
        وقتی که گریه می کردم
        می شد از اشک چشام دریا ساخت
        می شدش با هق هق توی گلوم زار زد و عشق و شناخت
        وقتی که بغض می کرد تنم می لرزید به خدا
        وقتی که غصه می خورد ...
        روز برام مثل شبا تار می شد
        دل هیچکسی برای من نسوخت
        کسی از ته دلش برای من اشک نریخت
        کسی باورم نکرد
        یه نفر پیدا نشددستامو توی دست گرمش بگیره
        بهم بگه غصه نخور...زاری نکن!
        مگه جرم من چی بود...دل بستن!
        یادمه وقتی می خواست دروغ بگه می فهمیدم...
        ولی باورم می شد!
        همیشه وقتی دلم می خواست کنار من باشه
        فرار می کرد ...دور می شد!
        عشق برای من همیشه موندنی ست...مقدسه!
        ولی واسه قلب مثل سنگ اون یه هوسه...
        هوس بازی و بی وفایی و بعد...دروغ!
        توی غوغا و هیاهوی غریب و سرد این شهر شلوغ...
        کاش می شد تمام خاطرات بد خواب بود و رویا بود...
        .
        .
        .


        رفت و رفت و رفت و گُم شد و فراموش شد و خاطره شد!

        ...

         

        بلندای این شب تار  رو به صبوری خودتون ببخشید...
        گوشه ای بود از بغضهای  شهلا که سعی کردم
         جاری کنم بر گلوی تقدیر
        روح شهلا جاهد نازنین شاد و در آرامش...

         

        و بدا به حال آنانی که
         می مانند و با درد وجدانشان میسوزند
         تا مرگ...مرگی بد تر از طناب دار!

        ۰
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        5