سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

دوشنبه 17 ارديبهشت 1403
  • روز اسناد ملي
28 شوال 1445
    Monday 6 May 2024
      به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

      دوشنبه ۱۷ ارديبهشت

      بخت گشایی هرکول پو آرو !

      شعری از

      لیلا حسنوند

      از دفتر k نوع شعر غزل

      ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۱۹ شهريور ۱۳۹۲ ۰۰:۰۳ شماره ثبت ۱۸۰۲۹
        بازدید : ۷۲۹   |    نظرات : ۱۴

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه

      بین فامیلم  گره  از بخت سفتم ! وا !  نشد

      از در و همسایه کیس قابلی پیدا نشد

      با وجود  پول و کار و خانه ی ویلایی ام

      دختری مجذوب این کیفیت والا نشد

      سنم از چل ! هم گذشت و بین این شهر فرنگ !

      هیچ حوایی به قلب عاشقم شیدا نشد

      مُردم از آینه و حمام و رنگ موی سر

      د ِ‌  نمی دانم چرا اقبال من بینا نشد ؟!

      والدینم مضطرب از بخت خواب آلوده ام

      خسته می پرسند که ، اینجا نشد ؟ آنجا نشد ؟

      یک شب از فرط کسالت توی ! اینترنت شدم

      در پی زوجی که در محدوده ی اینجا ! نشد

      مرکز دلداریابی ِ ! موسيو پوآرو !!

      می روم ، چون بدتر از بد در همین حالا نشد

      دفتر خوش آب و رنگی با مشاورهای خاص

      حق عضویت که بیش از سیصد و پنجا ! نشد

      چار! دیدار طلایی با حضور جمعی از

      مریم و نیلوفر و مهری اگر رؤیا نشد !

      اولی ، ديپلم به بالا دارد اما حيف كه

      یک دوبیتی در ته چشمان او معنا نشد

      دومی ،  با یک کاتالوگ از مزون های مدرن

      خیره در من شد که  وا ؟! " بنجل تر از آقا نشد " ؟!

      سومی ، شیری درون يك مولاژ آهني

      زندگی با او به جز در شاخ آفریقا !!  نشد

      آخرین مورد که رؤیایی ترین نادیده بود

      جز صدایش ، وعده ی دیدار او اجرا نشد

      الغرض !  دیدارهای پولکی سر آمد و

      بخت در اغمای بنده همچنان احیا نشد

      در نهايت موسيو خندان چنين گفتا به من

      دوره ي بعدي مون امي ( 1) گرچه با اينها نشد !

      ***

      در اطاق ( 66) شصت و شیش بخش اعصاب و روان

      دوز داروهای من امشب چرا بالا نشد ؟!

      آن من ِ آواره ام از خاطرات گیج و ویج !

      در نمی آید  اگر  درمان  او فردا  نشد ...

       

      mon ami : كلمه فرانسوي ‏ , دوست من !

       

      ۰
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      0