سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 27 آبان 1403
    16 جمادى الأولى 1446
      Sunday 17 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        يکشنبه ۲۷ آبان

        چی بگم ای دل خسته

        شعری از

        اسامه یعقوبی

        از دفتر ترانه های خستگی نوع شعر دلنوشته

        ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۷ شهريور ۱۳۹۲ ۱۳:۱۰ شماره ثبت ۱۷۵۰۴
          بازدید : ۷۹۵   |    نظرات : ۳۷

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر اسامه یعقوبی

        چی بگم وقتی که چشمام از هجوم گریه خیسه

        وقتی که این دل خسته فقط از غم مینویسه

         

        چی بگم وقتی که یارم درد عشق ٌ  نمیدونه

        التماس فایده نداره  نمیخواد با من بمونه

         

        توی این قمار وحشی هرکی ساده دل بزاره

        اگه عاشق باشه باید  همه هستیش  ببازه

         

        حالا اون رفته و اینجا توی دست غم اسیرم

        میون این همه آدم خیلی تنها و غریبم

         

        منو آتیش زدی  رفتی که بسوزم تا همیشه

        نمیدونی که دل من دیگه بی تو دل نمیشه

         

        شب و روز فکر تو بودم توی هوشیاری و مستی

        من رو زیر پا گذاشتی کمر عشق رو شکستی

         

        مگه از تموم دردام واسه تو قصه نگفتم

        از گذشته سیاه و حسرتام برات نگفتم

         

        مگه تو قسم نخوردی که غریب و بی پناهی

        مگه تو خودت نگفتی که مثل من پر زآهی

         

        توی چشم عاشق من جز وفا مگه چه دیدی

        یه دلیل بیار واسه دل تو چرا از من بریدی

         

        دیگه اشک فایده نداره حال و روز من خرابه

        دیگه داشتنت عزیزم واسه من مثل سرابه

         

          دل  دیگه  رمق نداره دیگه بال و پر نداره

        نه دلیل برای موندن ، پای رفتنم نداره

         

        دیگه چاره ای نداریم من و تو باید بپوسیم

        تا ابد ای دل ساده توی حسرتش بسوزیم

         

        دیگه این بازی تمومه خورشیدمن   لب بومه

        واسه ما  دل خستم  دیگه خوشبختی حرومه

         

        دیگه  این بازی تمومه   روی بومم  جغد شومه

          رسم عاشقی همینه یکی دلشاد ، یکی خونه

         

        (((((((((  کوته کنم این قصه بیهوده را     که عشق تو سوزانده روح و جان من  ))))))

                                           

                                                                   اسامه   

        ۰
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        6