دوشنبه ۳ دی
حسرت شعری از داریوش خطیر
از دفتر مستی رنگین کمان نوع شعر سپید
ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۳۱ مرداد ۱۳۹۲ ۲۱:۰۶ شماره ثبت ۱۷۲۰۶
بازدید : ۸۳۲ | نظرات : ۲۹
|
آخرین اشعار ناب داریوش خطیر
|
دلم تنگ شده
برای هفت سالگی
دستپاچگی
خیال های شبانه
و رنگ های تمام مداد رنگی ها
کافی بود
هرچه مدادرنگی داشتم
برای رنگ کردن خواب رود
آتش زدن غروب
پیدا کردن پریان
صلابت مردان
و شهادت خون
تمام می کردم
همه دفاتر و رنگ ها را
اگر دیر آمدن خیال ها
امان از پشیمانی ها می گرفت
بی هیچ حسرتی
ماه را به شب می دادم
رنگین کمان را به باران
پریسکه را به آتش
ملایک را به آب
پرستوها را به بهار
و اشک را به چشم
هفت ساله که بودم
نمی ترسدم
از پرسیدن نام لک لک
طعم حنظل
کشف بوی باران
دخیل بستن بر گیسوی باد
و آویختن به گردباد
شاد می شدم
از نوشتن مشق برادر
دور از چشم پدر
سوار شدن بر اسب های چوبی
و رج کردن پروانه ها
برای عاشق شدن به شمع ها
درخت ها
همه تخته سیاه بودند
برای کشیدن دل های به هم دوخته
*
*
*
هفت سالگی
با از خواب بیدار شدن
حسادت به آینه
مرد
و پاک شدن قلب ها بر پوسته های مرده درختان
حالا
سال هاست می دوم
برای بیدار شدن
بخت رویا
رسیدن سیب همه فصل ها
تمام شدن نگاه های منتظر
رنگ دار شدن یکایک رنگ های رنگین کمان
مستی تمام رویاها
و تنهایی هایی همه پرواز ها
گاهی من
تو
او
ما
می خواهیم دوباره هفت ساله شویم
رنگ ببازیم
پشت همه درهای بسته
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
احسنت
پریسکه های زیبایی خلق کردید