سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 11 آبان 1403
    29 ربيع الثاني 1446
      Friday 1 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۱۱ آبان

        آسمانخراش

        شعری از

        از دفتر کیش و مات نوع شعر سپید

        ارسال شده در تاریخ جمعه ۱۸ مرداد ۱۳۹۲ ۱۹:۰۰ شماره ثبت ۱۶۶۱۳
          بازدید : ۱۱۲۸   |    نظرات : ۵۱

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر

        د ر خروش بود آسمان درخیابان جنگ رو به سوی میدان با کلنگی در دست و بیل روی دوشم صبحدمی بود و بوی سرما آزار می داد مرا کلاغان می خواندند به آواز نا مهربانی و من هنوز پرخاطره بودم رو ی داربست جنون جمع بودیم ما گرداگرد آتش من بودم اکبر گچکار و محمد سنگ کار و گر می گرفت خاطرمان با مستی آتش بیل دردست کلنگ بردوش منتظر که فریادمان کنند آ تش گر می گرفت و سرما پاره می کرد شعله آتش را کلنگ سنگینی می کرد روی د و ش خسته ما چند قدم آن سو تر آسمانخراشی ایستاده بود چو ن کوه ستبر و محکم اینک با نگاهی تابیده بردرد و آه و نای شیشه ها را بخار می گیرد از این درد جانکاه به چند کلنگ زمین با بیل آشتی کرد؟ به درد کدام مصیبت زده خشت رو ی چینه نشست ؟ و به قامت کدام رشیدی این بنا روح گرفت ؟ و به تاوان کدام گناه جان آن بنا راگرفت ؟ اینک من کلنگ در دست بیل بر دوش پله ها را بالا می روم با ارتعاش داربست اینجا اتاق خواب است پنجره ای دارد رو به فرادست خیابان همینجا سال دیگر مردی زنی را دربغل می گیرد و زن خواهد گفت: چشم اندازش عالی است! و اینجا هال است با گچبریهای اکبر گچکار! و این هم اوپن با نمای محمد سنگ کار! و من ایستاده ام طبقه سیزدهم گفته اند که نخاله ها را جمع کنم با بیل و خشتهای اضافه را بشکنم با کلنگ ! و باخودم زمزمه می کنم به چندکلنگ زمین با بیل آشتی کرد؟ به درد کدام مصیبت زده خشت روی چینه نشست ؟ به قامت کدام رشیدی این بنا روح گرفت ؟ و به تاوان کدام گناه جان آن بنا را گرفت ؟
        ۰
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        5