يکشنبه ۴ آذر
|
دفاتر شعر صادق آل موسوی،بیژن
آخرین اشعار ناب صادق آل موسوی،بیژن
|
اگر قلم و کاغذ را بردارم
بخواهم شعر بنویسم
هیچ چیز به مغزم نمی رسد
فقط تو از درز اتاق تنهای من بالا میروی
... ای روح من ...
بیا و در جسم من آرام بگیر
بیقراری نکن
بر کالبدم لگد نزن
تمام بدنم درد می کند
از التهاب بیهوده فضای درونم
می خواهم خودم را قی کنم
با کدام انتخاب ... آینه یا قاب عکس
جاندار یا بیجان
مسابقه است بین زشت و زشت تر
روحم داوری می کند
از سرم سوت می کشد
انتهای این رالی
دره ای ست که هر گاری شکسته
در آن گم میشود
پس گم میشوم
در گوشه و کنار اتاقم
دنبال سوراخ و سُنبه ای می گردم
صدای سور و سات می آید
نکند اینجا جن دارد
... می ترسم ...
کسی درب خروج را به من نشان بدهد
می خواهم از خودم تخلیه بشوم
... می خواهم شعر بگویم ...
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.