دوشنبه ۳ دی
ساعت ها را باید شکست تا کمتر مرد شعری از داریوش پورافشار
از دفتر انسوی دیروز نوع شعر دلنوشته
ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۲ مرداد ۱۳۹۲ ۱۷:۲۰ شماره ثبت ۱۵۸۵۰
بازدید : ۵۷۶ | نظرات : ۲۹
|
دفاتر شعر داریوش پورافشار
آخرین اشعار ناب داریوش پورافشار
|
۱
به خواب دیدم.......
نشسته بودم به کنار جوی آبی , زیر سایه درخت ، شکر را نا کردم حسابی
، گذر کرد پیره دل جوانی ،بویش بوی خیامی ،
کلامی گفت ناب
چنان که جوی آب فورانی کرد ز حباب ،
سایه درخت هم خود را کناری کشید به روی آفتاب ،
چنین گفت مرا :
از چه روی نفس را زهر میفشانی
نظاره کن آفتاب را ،
شاید طلوعش را دگر بار نچشانی
۲
( ساعت ها را باید شکست تا کمتر مرد )
به ساعتها وفای نیست
وقتی ثانیه ها
هزاران نفر را به گور روانه میکنند.
و با پیشرفت ساعتها
صدم ثانیه ها هم دست به کار خواهند شد
تا آنجا که بی ثانیه خواهیم مرد
و
ساعت ها را باید شکست تا کمتر مرد
۳
پیری را ز باب تمسخر در آمدم که ریش سفید گشته
جواب داد که چشمان تو پیر گشته
گفتم از چه روی چنین گویی
گفت آنکه به جوانی پیری را ببیند و یاد پیری خود نیفتد
به چشمانش جز پیری چیز دگر نیفتد
گفتم بیشتر گوی
گفت :
حال که به جوانی پیران را به تمسخر مینگری
به وقت پیری جوانان را به حسرت مینگری
گفتم چاره کار چیست
گفت:
پیران را وفای دل کن
جوانان را صفای دل
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.