يکشنبه ۲ دی
سکانس زندگی شعری از محسن نظرپور
از دفتر قمار دنیا نوع شعر
ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۲۴ بهمن ۱۳۸۹ ۱۱:۴۴ شماره ثبت ۱۵۴۸
بازدید : ۱۰۸۸ | نظرات : ۲۳
|
آخرین اشعار ناب محسن نظرپور
|
سکانس زندگی
صحنه ی بازی ِ دنیا
من و تو بازیگر هستیم
روی صحنه ی سیاهی
مثل آدمک نشستیم
بندی ِ به دست و پامون
یکی مارو بازی می ده
هر کجا خواست می کشونه
آره آینده رو دیده
توی ِ فیلمنامه ی دنیا آخر قصه سیاهه اون که مارو بازی می ده می گه این دنیا گناهه
مثل یک عروسک منگ
خونمون عذاب ِدنیاست
آخرش بازم می سوزیم
دنیا آتیش بازی ِماست
کاشکی تو دنیا نبودیم
هیچکسی بازی نمی کرد
واسه بد نقشی رو صحنه
دلی رو راضی نمی کرد
می خوام این صحنه نباشه
از توی ِنقشم جدا شم
نمی خوام تو قید و بند ِ
نقش های فیلمنامه باشم
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.