شنبه ۳ آذر
ما شعری از داریوش خطیر
از دفتر آویشن نوع شعر سپید
ارسال شده در تاریخ جمعه ۲۱ تير ۱۳۹۲ ۱۸:۰۱ شماره ثبت ۱۵۲۰۴
بازدید : ۱۵۰۰ | نظرات : ۳۴
|
آخرین اشعار ناب داریوش خطیر
|
بداهه ای بی دست و پا بر اثر شعر سرکار خانم مرجان جلال موسوی با عنوان در طلوع تازه ی تو تقدیم به ایشان که پریشان دخت رویایند
=============================
می توان عاشق شد
میان فصلی
که من و تو
ما می می شویم
از یاد می بریم
گل های بی گلدان
کوچه های بی کاه گل
شب های بی شهاب
و
نیازهای خونین موج موج دریا
هزار شرط بی چاقو
و اگرهای نباید
.
.
.
ستاره
شهاب
اشک
رنگین کمان
بوسه
آویشن
تشنگی رود
سایه
خستگی ظهر
نفس های شکستن غرور
ترکش تنور
ظلم صلیب
خواهش تن
دم فاصله
هیچ کاری نمی کنند
وقتی زندانی می شویم
میان
آرزوی مادر
و خیال پدر
.
.
.
صدا را به
تنها مسافر
کهکشان چشمان پوشیده ات می رسانم
بر روی تن پوشان عریانی
امروز و فردایت
مگر فریاد زدن را یاد بگیریم
.
.
.
بازی آخر عشق
وقتی است
که گریه ها
آخر بازی را باور نمی کردند
و ضریح تو پر از التماس است
و باور نمی کنی
تنها
زایر رویاهایت قدم
به خیال گذاشته است
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.