جمعه ۲ آذر
|
آخرین اشعار ناب صدف عظیمی
|
"""هذیان که مینویسم از شوق درد هایم..."""
گردد دلم دوباره پاتوق درد هایم...
خون گریه میکند چشم ، زخمی عمیق دارم...
تیرم زده است انگار بَندوق* درد هایم...
ای ماهتاب عمرم جانم به لب رسیده است
بَرگَرد تا بِگَردی فاروق** دردهایم...
از این همه نبودن ؛ آتش گرفت جانم
گردیده است لبخند مَحروق درد هایم....
از آن شب که رفتی خنده گریخت از من
هستم دچار دردی مافوق درد هایم...!
پ.ن:
*بندوق:اسلحه ، سلاح
**فاروق:جدا کننده
مصرع اول مطلع : اقتباس از بند دهم شعر """هذیان""" جناب محسن حامد(باران) گرامی...!
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.