يکشنبه ۲۷ آبان
|
دفاتر شعر محمد مير سليمانی بافقی (باران)
آخرین اشعار ناب محمد مير سليمانی بافقی (باران)
|
دیشب که نصفه ام به کنارم به خواب رفت چین وچـــروک اخم گدارم به خواب رفت دست تمام خـــــاطره ها رو شد وغمی در لابــلای دار و نـــــدارم به خواب رفت چشم ستاره زیــــــــر سرم را بلند کرد تا صبح که دردوچشم خمارم به خواب رفت پرچین واژگـــــــــون سکوتم لبش گَزید در لایه قنـــوت هــــــوارم به خواب رفت وقتی رگم بــه پنجره اش زد دخیل درد چشم نجیــب مهره مارم به خواب رفت اوجی گــــــرفت وسعت حجم ترانه ام وقتی چــــــراغ رمز قرارم به خواب رفت " بـــــاران " کنـار سفره افطار التماس لب تــر نمود و زخم هزارم به خواب رفت "با تقدیم احترام و التماس"
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.