جمعه ۲ آذر
فرش های نخ نما حرمت داشت ... شعری از محمد حسن پاکدامن ( حسام)
از دفتر قلم آه نوع شعر سپید
ارسال شده در تاریخ شنبه ۱ تير ۱۳۹۲ ۰۶:۰۱ شماره ثبت ۱۴۱۳۴
بازدید : ۹۵۴ | نظرات : ۵۳
|
دفاتر شعر محمد حسن پاکدامن ( حسام)
آخرین اشعار ناب محمد حسن پاکدامن ( حسام)
|
بسم الله
***************
شعرهایم را بند بند
می بافم از
رگ های غیرت
اینک
سبدی پر از
سیب های سرخ گلویت
مرا می خواند ...
روزگاری با خواندن یک کتاب
هزاران واژه را
دست چین می کردیم
و از سبوی کنج اتاق
آب را می پرستیدیم
دوره ی سادگی بود و زیلو
فرش های نخ نما حرمت داشت
و گیوه ها را بر میخ می آویختند
تا خاک گود زورخانه بر باد نرود
حوض را به رنگ آبی می کردند
تا آب در آن آرام گیرد
و چند ماهی قرمز...
خانه ها کوبه داشت
_ زنانه و مردانه_
غیرت از پشت در آغاز می شد
و چشم ها آرامش داشت
و گوش ها در مصطبه ها تکثیر می شد ...
بوی نعناع و کاه گل
و رخت های شسته در باد
محرم هر خانه بود
و اتاق هر مرد
با دستان چروکیده و لقمه های حلال
مرکز کاشانه بود ...
نمی گویم سختی نبود
قحطی نبود
بود
بود
بود
اما به وسعت یک آسمان
خدا بود
صفا بود
وفا بود ....
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.