دوشنبه ۳ دی
عسل بانو شعری از ناصر یادگارفرد
از دفتر عسل نوع شعر دلنوشته
ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۲۶ خرداد ۱۳۹۲ ۱۳:۰۶ شماره ثبت ۱۳۸۷۰
بازدید : ۷۰۰ | نظرات : ۴۸
|
آخرین اشعار ناب ناصر یادگارفرد
|
عسل بانو تو رفتی ازمیان
اما نمی شه رفتنت، باورمان
تو بودی قصه ناگفته ما
تو بودی در دل و اندیشه ما
دلا ابری ، چشا باران اشک شد
زمین سیل و هنر ها غرق آن شد
نمی خواستیم چنین روز ی ببینیم
غمین و گریان در سوگت بشینیم
نمی خواستیم چنین اشکی بریزیم
چنین چشمای پرغم را ببینیم
سزاوار تو بود عمر دراز و با نشاطی
که در کار تو بود عشق بزرگی
تو رفتی ،ملتی سوگوار کردی
بهار زندگی کوتاه کردی
عسل بانو تو رفتی اینچنین سخت
دل ما و طبیعت پر شد از درد
عسل بانو برفتی از میان، البته جانت
ولی روح تو و یاد تو در دل ها بماند
تو جایی رفته ای که دسترسی نیست
ولی این را بدان جایت کسی نیست
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.