چهارشنبه ۷ خرداد
|
دفاتر شعر افسانه احمدی ( پونه )
آخرین اشعار ناب افسانه احمدی ( پونه )
|
چقدر این چرخ گردون زمانه ، زود می گردد
بخواهی یا نخواهی با نبود و بود ، می گردد
شعاع عمر ما هم حول پرگاری خوش و ناخوش؛
به گرد یک مداری ثابت و محدود می گردد
طمع کم کن ، به داراییِ دنیا دل نبند آخر؛
شبی در آتشِ ناباوری ها ، دود می گردد
دلت را خوش نکن بر عرشهٔ آرام این کِشتی!
که با یک چرخش طوفان غم نابود می گردد
خوشا قلبی که جا در سینهٔ معشوقه ای دارد
مداوم از تپش های دلش خشنود می گردد
دلی را هم ندارد جایگه در قلب یک معشوق ؛
از اندوه و غمش در سینه خون آلود می گردد
به فرزندت محبت کن در این بازار بی مهری!
ز بی مهری دچار عقده و کمبود می گردد
به جا نگذارد از خود ار کسی نیکیِ نامش را؛
چنان سرباز گمنامی ست که مفقود می گردد
کسی که می زند زیرآب آدم های صادق را؛
به پلکی از میان جمعشان مطرود می گردد
کلاس زندگی مانند کنکوری پر از تست است
هر آنکس امتحانش بد دهد مردود می گردد
خدا را در همه احوال یاد آور که از لطفش؛
تمامی زخم های کهنه ات ، بهبود می گردد
نمی آید دوباره فرصت جبران عمری باز ؛
هر آنکه بهره از این ره بَرد مسعود می گردد
دلم در این غزل دارد هوای شور شهنازی
به دنبال لبی با نغمه ی داوود می گردد
در این بازار نامردی ، تو مرد زندگی ات باش
که انسان با درودی ، ناگهان بدرود می گردد
چه حالی بهتر از اینکه ببینی"پونه"های دشت
به نظمی خاص و زیبا هم مسیر رود می گردد
افسانه_احمدی_پونه
─┅─═ঊঈ🍃🌸🍃ঊঈ═─┅─
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
آموزنده و زیباست
حکیمانه
دستمریزاد