دو غزل و يک ترانه از مهدی ملکی الف
بیتهای ناب
در نیمه شبها بهتر از مهتاب هستی
عمریست بر صحرای قلبم آب هستی
تا صبح باید با تو باشم ماهِ زیبا
همدم برای شاعری بی خواب هستی
چشمانِ زیبایت بمانَد کاش با من
وقتی که در دنیای من نایاب هستی
با عطرِ جانت دائما زیباست شعرم
مضمون من در بیتهای ناب هستی
بس با وجودت میدرخشی در جهانم
در نیمه شبها بهتر از مهتاب هستی
دیوانهای غمگین
تا کی بمانم بعد تو در خانهای غمگین
آوار باشد بر دلم ویرانهای غمگین
بی عطرِ جانت قصهی تقدیر من تلخ است
عمریست غرقم بی تو در افسانهای غمگین
گرمای عشقت در کنارم شمعِ پر نور است
روشن بمان در کلبهی پروانهای غمگین
از روزگارم بی گمان رفتی که با یادت
دلتنگ باشد روز و شب دیوانهای غمگین
غیر از زمستان بی تو هرگز فصل دیگر نیست
سرد است بی آغوش تو کاشانهای غمگین
عشقِ بی کران
مهتابِ چشمِت توی شبها میدرخشه
دنیا رو روشن میکنی با نازِ چشمات
یک عمره مستم بس که پر احساس هستی
این کلبه ناآرومه بی چشمای زیبات
هر لحظه واسم ساحلی از عشق هستی
اینجا نباشی زندگی دریای درده
با شونههای مهربونت همدمم باش
وقتی هوای روزگارم بی تو سرده
من با وجودت دردِ تنهایی ندارم
دیوونهام تا عطر عشقِت توی خونهس
عاشقترینم توی این دنیا عزیزم
من شاعرم، حسی که من دارم نمونهس
لبخند تو از بس که تصویرِش قشنگه
بی خندههای ناز تو حالم خرابه
دائم بمون با من که قلبم مست باشه
آغوشِ نابِت واسه احساسم شرابه
با هر کسی اینجا که دیدم فرق داری
لبریزِ عشقی، باوفایی، مهربونی
عشقِت برای سرنوشتم بی کرانه
چون واسه دنیایی که دارم آسمونی
شاعر: مهدی ملکی الف