سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 11 آبان 1403
    29 ربيع الثاني 1446
      Friday 1 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۱۱ آبان

        برگ و باد

        شعری از

        از دفتر کیش و مات نوع شعر دلنوشته

        ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۲۱ خرداد ۱۳۹۲ ۱۵:۵۲ شماره ثبت ۱۳۶۳۶
          بازدید : ۱۰۶۶   |    نظرات : ۳۷

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر

        اینجا همه چیز در گذر است

        به سادگی یک باد با دک در پرواز

        اینجا ننه نشسته است

        پای سماور به امید قل قل اب

        اینجا خاله می مالد موهایش را به حنا

        اینجا دایی کشیده است خودش را به سنگ پا

        اینجا بز غاله ها به نوبت دوشید ه میشوند

        اینجا اردکها غاز میشوند به وقت نیاز

        اینجا منم که مینویسم از خودم به تکرار

        هر وقت که فرصت تا زه شود

        یا فکرم از نا فکر ها باز شود

        من باز هم مینویسم از خودم

         که من خودم را در روز های تابستان

        به ملا قات خودم برده ام

         

        اینجا باز هم میشود گفت از سر نیاز

        تا انجا که خود بتوانی

        و من در این گرداب جنون

        با ز هم امد ه ام تا راهی شوم به سرسلسله مستان 

        و اینبار منم که  بال گرفته ام به فصل پرواز

        باید به سقف ایمان رسید

        و باز کرد پنجره را به امبد نور

        باید غسل داد وجود را به نور

        و همه چیز را باید یاد اورد زود

        و باز اینجا

        و اینجا ها همه باد ها سوزان است

        گرما زیاد است

        و هیجان از دیدار غلغله به پا میکند بسیار

        از هیچ باید رسید به همه چیز

        که اینک منم ان منجی تکرار 

        که دیوانگا ن را باید اندیشه تا زه ای باشد

         اینجا منم که باید برای خود

        و باز هم برای این احساس تا زه

        که در من تنید ه شده است

        بروم به سفری دیگر

        از صفر تا پایان راه

        که در این کلبه احساس بوی تا زه ای می اید

        که خبر می دهد

        از تغیر فصل مها جرت پرنده ها

        که به رفتن تما یلی تا زه دارند

        و من هنوز هم میدانم

        پشت این تازه شدن

        باید خندید به سازش باد با برگ

        ۰
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        3