بنام خدا
آغاز سکوتم ،انتهای واژه های ناب
خش خش بیتی جامانده از خفقان حسرت،
ملتمسانه با ناله های کشدار
میگوید:
مرا هم بنویس و بعد تا ابد سکوت کن !
میخواهم زنده شوم، زنده بمانم ، زندگی کنم ..
در کلامت ، در قلمت ، در دفترت
سکوت اما چه سنگین بر جای خود تکیه زده،،
لب میگشایم:
عشقت ز ازل در دل من پنهان بود
دشنه ی تیز غمت بهر من این وجدان بود
سر خود تا ببریدم ، عشق فریاد کشید
آنکه او راست نویسد قلمش کجدان بود
و سکوت پیشه کردم و هیچ ننوشتم،
و دوباره و دوباره....
خش خش ابیات جا مانده در حسرت عیان شدن،
حکمت سکوتم را خدشه دار میکند،
باز لب میگشایم:
با دم و بازدمم عشق همی در تپش است
بارها مرگ و ز نو زنده شدن یک روش است
سکوت اما اینبار ، بغضی در گلو میشود
بغضی همچون سنگ
که قصد آزار دارد نه شکستن،
با همان بغض دوباره ، لب میگشایم:
پیدا شدم ، پیدا شدم ،
پیدای نا پیدا شدم..
من او بدم ، بی او شدم، در عشق او، چون او شدم
زین سو چنین بی سو شدم ...
این که من نبودم ؟!!
این که من نیستم؟!! بغضم شکست و گفتم:
من گم شدم ، من گم شدم ،
بازیچه ی مردم شدم ،
رسوا شدم، رسوا شدم،، بر بی لبان آوا شدم،
خود شورش و بلوا شدم،
فالی گرفتم با سبو، عطر می اندر گفتگو
در مستی اندر جستجو،
با اشک دادم شستشو ، سر تا به پا را مو به مو...
ساکت شدم ، ساکت شدم ،
چون برکه ای راکت شدم،
با دشنه ی تیز غم ام، برداشتم مهر از لبم ...
و .. ابتدای واژه های ناب ، پایان سکوت
وخش خش برگهای پاییزی، واژه هایم را در باد
پیچ و تاب می دهند تا بر لبهایم چون رود جاری شوند،.
و اینک میسرایم :
ما مطربان مست سر از داده ایم
منصور وشیم و به اناالحق ستاده ایم
تا گوی محبت چو به چوگان همی زنیم
بر رخش عشق سواریم و نیفتاده ایم
و اندر عشق سکوت است و در سکوت سخن
مبادا به اندک مصرعی قانع شوی، و یا
گزافه گویی ..
ای شاعر، زمانه دیگر به دنبال مفهوم سکوت و
معنای کلام نمیگردد...
همه چیز هردمبیل شده،
اما من شانه خالی نمیکنم ، و هرگز نخواهم کرد
از سکوت ترانه میسازم و از مصرع و بیت ، سکوت..
سکوتی زنده تر از سخن
و در پایان:
سکوتم را چو با گوش دلت دریابی ای دوست
درون جان شیرینت درش مییابی ای دوست
من از عمق وجود عشق بیتی میسرایم
تو هم ورد زبانش کن اگر بیتابی ای دوست
«زبان را از ازل بهر سرودن آفریدند
ز آدمها بجز عشق ، آسمانها را خریدند»
.
.
و این بود جدال واژگان با سکوت .،
مشخصه حسابی از دل برآمده...
موفق باشید