شنبه ۴ اسفند
هبوط شعری از محمد حسنی
از دفتر حیا نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ ۳ روز پیش شماره ثبت ۱۳۵۹۸۰
بازدید : ۷۵ | نظرات : ۱۵
|
آخرین اشعار ناب محمد حسنی
|
یک بار با ادم از بهشت
و هزار بار
با خود از سرنوشت ..
امروز او را
در هبوط دیگری دیدم
که با آزردن اندام ظریفش!
در فروشگاهی
حق مردانه ای طلب می کرد
تساوی خوبی نبود
برا او که
قرار بود
حوا باشد
م حسنی
|
نقدها و نظرات
|
سلام استاد استکی مشکلات جامعه هر روز بیشتر می شود بی انکه نطارتی صورت بپذیرد سپاس از شما | |
|
سلام جناب نجفی سپاس از حضور ارجمند شما موفق باشید در پناهخدا | |
|
سلام استاد انصاری عزیز سپاس از حضور پر مهر شما سایه تان مستدام در پناه خدا | |
|
سلام جناب عبدالله پور سپاس از شما در پناه خدا | |
|
سلام جناب صادقی سپاس از شما البته خودم موقع سرودن واقف به تفسیر ها بودم ولی به نظرم سهم قسمتی که سوار بر حقیقت است بیشتر است مثلا ان قشربانوان که کار می کند چند در صد نیاز بیش از پنجاه درصد دارند که کار می کند چون در رابطه بودم در اداره ها و نهاد های مختلف کار کرده ام اعلب از روی نیاز نیست و بیشتر همان تقابل و در صدد تساوی است که در شعر عنوان شده.. جدا از این آسیب های ان برای اجتماع از باب اشتغال در کشور ما که وضعیت اقتصادی خرابی دارد از هر جایی ببشتر است.. | |
|
سلام استاد دبیر عزیز سپاس از حضور شما و مهر نظرتان موفق باشید در پناه خدا | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
پر معنی و زیباست
متاسفانه سوپر مارکت های بزرگ خانم های تحصیل کرده را بعنوان کارگر استخدام میکنند
و از آنها برای حمالی و کار بدنی سخت استفاده مینمایند
و حق و حقوقشان را کامل نمیدهند