چه ماهی از خلیج فارس سر زد در شبم امشب
که از مهر منیرش غرق در تاب و تبم امشب
خدایا شاکر از وصلم که نورانیست احساسم
به لطف مهربان بی کرانت امشبم ، امشب
لبش یاقوت سرخ جلوه ی حوا و چشمانش
که میجویندطعم سیب آدم بر لبم امشب
هزاران مطلب هجرم به دل اندوختم ،اما
نمی آید چرا دیگر به لب ها مطلبم امشب
خداوندا هوای شرجی بوشهر می بارد
ز پیشانی به لب ها شرم یارب یا ربم امشب
چنان ساکت نشستم در کلاس درس چشمانش
که ماندم همچو طفلی در فضای مکتبم امشب
به بزم شهریار امشب ، قلم شور قمر دارد
ولی در خط چشمش من قمر در عقربم امشب
«شب است و ماه میخندد ، ستاره نقره می پاشد» *
جهان مسرور و من شادم ز شوق اغلبم امشب
« کجا انصاف میداری گله از قسمتت ،« دلجو»؟ » *
خدا را بس غزلهای روان از مشربم امشب
=====
با تضمینی از مصرع مرحوم کارو...
و حضرت حافظ...
در توصیف صفای وجود آیینه ی ، مهربانترین دخترشاعرم ، آرامش عزیز درسواحل بوشهر
پنجم فروردین 92