چهارشنبه ۱ اسفند
|
آخرین اشعار ناب مهدی ملکی الف
|
یک غزل و يک ترانه از مهدی ملکی الف
احوالِ سخت
این خانه حتی در نبودت آشیانم نیست
دیگر امیدی در وجودِ ناتوانم نیست
دنیا برایم تا به کی تاریک میمانَد؟
در ظلمتم... مهتاب من در آسمانم نیست
بی نوبهارت روز و شب مانندِ پاییزم
پایانِ خوش بر گریههای بی امانم نیست
این زندگی در حسرتت غمگین تر از مرگ است
وقتی نباشی حس خوبی در جهانم نیست
با عطرِ جانت خوب کن احوالِ سختم را
غیر از تو هرگز مرهمی بر روح و جانم نیست
تقدیرِ ارزشمند
دنیای زیبایی کنارِت داره این دل
چشمای نازِت بهتر از هر خواب و رویاست
من با وجودِت روزگاری تازه دارم
آغوش گرمِت واسه قلبم کل دنیاست
باید که محوِت باشه این چِشمای عاشق
دائم به چشمِت خیرهام ای عشقِ جذاب
حس میکنم پیوسته باید با تو باشم
میمیره وقتی بی توام این جسمِ بی تاب
من با تو کامل میشه دنیایی که دارم
تا زنده هستم با تو قلبم بی نیازه
با بودنت خیلی به من احساس دادی
شاعر شدم از بس نگاهِت مست و نازه
درمانِ احوالم شدی با حسِ خوبت
تا درد رو از من که غمگینم بگیری
هرگز کنارِت کلبهی تنگم قفس نیست
آزادیِ مطلق برای این اسیری
تقدیرِ سختم با تو ارزشمند میشه
قلبم کنارِت زندگی رو میپرسته
پر شور و شادم، عاشقم، خوشبخت هستم
وقتی که با عطرِت دلم یک عمره مَسته
شاعر: مهدی ملکی الف
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
دلنشین و زیبا بودند
مثل همیشه