سلام
این شعر متعلق به شاید بیش از ۱۵ سال پیش است
اون موقع فک کنم الف وآ دو ماهیت جدا داشتن ویا من اشتباه فک می کردم ودریکی بودنشون شک داشتم
حالا اگه کلا شالوده شعر ازاین بابت ایراد داره وجای بحث بماند...
فرض رو براین گذاشتم که الف از بابت بی کلاهی با آ کلاهدار یا آ اول مقایسه شده و یا اینکه اول الف اومده وبعد با تغییر آ ...
به هر حال اون شعر رو در مناظره ی این دو ...نوشته بودم که امروز جلو دستم افتاد وبه اشتراک گذاشتم
شاید یه روز تغییر اساسی بهش دادم
اگه خدا یاری کنه... و اساتید محترم
دهن باز کرد:سخن گفت
آ الف را: آ به الف
لولوی شالی:مترسک شالیزار
ناحرف بی بُن:یعنی ازجنس حروف نیست و ریشه نداره
نیک بال:بال نیک-پر پرواز
کارَد:بگذارد-فرو کند در اینجا
خلالی:خلال دندانی،منظور سوزن
است
نیکو می روی:خوب برا خودت می روی و جولان می دهی
توالی:پشت سر هم
وبال:سر بار
جای خالی: جا خالی
دَهَن باز کرد روزی آ الف را
که ای ناحرفِ بی بُن درچه حالی
منم حاکم به این میدانِ دانش
کُلاهم هست من را نیک بالی
که تاجی باشدآن چون تاجِ شاهی
مرا سرور نموده است این حوالی
نَیندیشی الف.... با ما نشینی!
نداری چون تو مثقالی جلالی
چوخواهم من نشینم پیشِ حرفی
مرا می خواند او حضرت تعالی
برو.... ای حرف ناجور از کنارم
برایت نیست ....اینجا نیک فالی
زبان بُگشود پس الف که کارَد
به وجدانی که درخوابست خلالی
چه نیکو می روی نُطقت خرامان
تو دادی شرحِ خود با بی خیالی
وجود آورد من را عشق اوّل
به دنبالش...... الفبا شد توالی
منم فرمانِ آن تاجت توغافل
نباشم می شوی... لولوی شالی
تو بی الف نگیری هیچ...نامی
چونان بریک درختی میوه کالی
چو مادر من گرفتم دستِ خُردت
و رُشدت دادم من روزی و سالی
شدم من نردبانی بر صُعودت
نگفتم لحظه ای.....یارا وبالی!
سپَر کردم خودم تا بال گیری
کُنون از دستِ ناجی ات بنالی
نمک گر خورده ای نشکن نمکدان
چرا که گر دهم یک جای خالی
شوی مفلوک و تاران از الفبا
مرا اصلا نباشد.....هیچ ملالی..
مریم عادلی 🍀
میلاد با سعادت سید الساجدین،زین العادبدین،کریم اهل بیت حضرت امام حسن
مجتبی علیه اسلام را تبریک عرض مینمایم
السّلام عَلیَ الحُسَین و عَلی عَلِِِّیِ ابن الحُسَین