۱
روزنه ای تُنُک
از تُنگ ِآفتاب
افتاد
۲
نارنجی پوشان
بر بلندای شاخه ای عریان
خمیازه ی درخت خرمالو
۳
فنجان های وارونه!
آسیاب به نوبت
کت تن باریستا ست
۴
برف
راه کوهستان را گمکرد؛
سر از کویر درآورد
۵
لنگه نداشت
لنگه کفش کهنه
لَنگ می زند بیابانِ بی نعمت
۶
در هوای ریشه
زیر پای گلدان
سایه بام بابا آدم
۷
باد
هوا برش داشته
ابرها را بارور می کند
۸
آلزایمر
برده از یاد ِزمستان
سوز سرما را
۹
درِ دیزی
سوپاپ اطمینان ِ
حیای گربه هاست
۱۰
"باز این چه شورش است"
که در صحن مجلس است
باز کسی نفوذ کرده ست؟
۱۱
بخیر
را از صبح نگیر
تا شب، به خیر بگذرد
۱۲
آب و برق
ایاب و ذهاب
مجمع همزادگان
۱۳
سرویس ِغذا
مصادره به مطلوب دهان
دهان ِسرویس شده اما..
۱۴
سعدی!
مس وجودت با دلارِچند
زر شد؟
۱۵
تک درخت کهنسال
پاجوش ِ پیری
جوی روان
۱۶
برهم می زند
خواب قالی را
جارویی که افسارش با دیگری ست
۱۷
سیاهی، صحنه را
ترک کرد
ماه از قافله جا ماند
۱۸
پشت پایم زد
سنگ ریزه ای که
از کوه می گریخت
۱۹
زبان سرخ دارد آن
سِهره ای که تا سحر
یک کلاغ چهل کلاغ می کند
اولی و چهارمی رو خیلی دوست داشتم
درود بر شما بانوی عزیز