جمعه ۲۱ دی
|
آخرین اشعار ناب علیرضا محمودی
|
اِگر اِشتبا نِکورو تیر ما بو
یِتا اَز رِوای گَرمه خدا بو
پویو مو بوشِم کِشو دورو بوکورِم
خئله سخ مو بو ولی پویو بوکورِم
دور مو اَرگِرِت بوشویِم سولومه
یک نُفِر مو بودی از دیر بویومه
ووتِش اِمسال گِندِما جونه بی یه
عالف و آفِت رِوِش ده دی نی یه
اُ قنات و هوشه هامو زیاده
کِشو مو الحمدلله آباده
بُنِه ها مِشته یِز و وایوم و گله
هر که حِئوو داره چاق و تپله
کوپه ها سوزه بی یه ،صَئرا خاشه
آبادی سِر سوزه و هوا خاشه
کودی یا گُرده بی یه ، اله شکر
کِشو ده سوموره نی یه اله شکر
هر که مِش یا بز داره خیگه نانه
وقت اُ فُرامو به رعیت خانه
کولوشِش اَرگِرِت و بِشخوس هُوا
ووی بویومه و کولوش بوبه تا کویا
بابا مو ووتِش چقد قایه کُرِه
نِقَد که قایه کُرِه کار نَکُرِه
وِسگِرِش قایه بوکه کلّه موش بوخا
صداش اصل خاش نه بو مثل غولا
همه مو بخندویم خاشالِ بویم
بمودی پیشیم رسو ویگیرویم
برگردان به فارسی:
۱ـ اگر اشتباه نکنم تیر ماه بود و یکی از روزهای گرم خدا بود.
۲ـ می خواستیم برویم دشت برای درو کردن گندمها ، کار خیلی سختی بود ولی باید انجام می دادیم.
۳ـ داس را برداشتیم و به محلی از دشت به نام سولومه رفتیم. یک نفر را دیدیم که از دور آمد.
۴ـ او گفت : امسال گندمها خیلی خوب است و آفت و علف ندارد.
۵ـ آب قنات و وُشه زیاد است و دشتمان الحمدلله آباد است.
۶ـ درختان پر از گردو ، بادام و گل است. هر کس حیوان دارد گوسفندانش چاق و تپلند.
۷ـ کوه ها و صحراها سرسبز است. روستا آباد است و هوا خوب است.
۸ـ کدوها بزرگ شده است شکر خدا و در دشت سموری نیست الحمدلله.
۹ـ هر کس بز یا میش دارد مشک می زند. وقتی آب فراوان باشد رعیت خان می شود.
۱۰ـ کلاهش را برداشت و به سوی آسمان پرتاب کرد. باد آمد و کلاهش را با خود برد.
۱۱ـ پدرم گفت : چقدر حرف می زند! این قدر که حرف می زند کار نمی کند!
۱۲ـ از بس حرف زد سرمان را خورد . صدایش مثل کلاغ اصلا قشنگ نبود.
۱۳ـ همه با هم خندیدیم و خوشحال شدیم. سپس ظهر شد و به خانه برگشتیم.
* این شعر به گویش محلی روستای قهساره یا کیسار از توابع شهرستان اردستان در استان اصفهان سروده شده است.
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
جالب و زیباست