چهارشنبه ۲۸ آذر
وانفسای روزگارمن شعری از بهمن بیدقی
از دفتر شعرناب نوع شعر آزاد
ارسال شده در تاریخ ۴ روز پیش شماره ثبت ۱۳۴۴۱۲
بازدید : ۲۹ | نظرات : ۱۲
|
آخرین اشعار ناب بهمن بیدقی
|
وانفسای روزگارمن
مامان میگه برگردیم
بابا ، میگه نه
سامان میگه برگردیم
تابان میگه نه
آذرمیگه آتشی بیفکنیم ،
به دلِ پَریش
آبان میگه نه
صحرا میگه آتشی بیفکنیم ،
به چشمِ سریش
چشمه ساران میگه نه
بلبشویی ،
راه افتاده توو اینجا ، نگو و نپُرس
خنده ی صلح طلب ،
میگه برگردیم
دلِ نالان ، میگه نه
انقلابی شد یه روزی
شد که شد
غلط کردن ، میگه برگردیم
" دزدْ باران " ، میگه نه
تقوا ازاینهمه گول که خورده است
ناراحت است و خیلی نادم است
میگه برگردیم
دزدِ پالان ، میگه نه
دراینهمه وانفسای روزگارمن ،
حالِ زاران میگه برگردیم
فرمانده ی اینهمه ،
کالانِ بی باران ،
میگه نه
بهمن بیدقی 1403/9/23
|
نقدها و نظرات
|
با سلام و عرض احترام استاد ارجمند بزرگوارید قدردان الطاف بیکرانتان هستم سپاسگزارم شادمان و سلامت باشید | |
|
با سلام و عرض احترام آقای میرزادوست بزرگوار سپاس بیکران از لطف بیکرانتان شادمان و سلامت باشید | |
|
با سلام و عرض احترام آقای اکرمی بزرگوار سپاس بیکران از لطف بیکرانتان شادمان و سلامت باشید | |
|
با سلام و عرض احترام آقای مهدی پور بزرگوار سپاس بیکران از لطف بیکرانتان شادمان و سلامت باشید | |
|
با سلام و عرض احترام آقای عبداله پور بزرگوار سپاس بیکران از لطف بیکرانتان شادمان و سلامت باشید | |
|
با سلام و عرض احترام آقای گلی ایوری بزرگوار سپاس بیکران از لطف بیکرانتان شادمان و سلامت باشید | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
امیدوارم
همواره در عالم شعر بتابید
قلم وزین همیسشه نویساباشد
هزاران درودبر اشعار زیبایتان
استاد فرهیخته وعزیز