سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 22 آذر 1403
    12 جمادى الثانية 1446
      Thursday 12 Dec 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        پنجشنبه ۲۲ آذر

        مادرم را دیدم...

        شعری از

        مهتاب ایزدسرشت (مه)

        از دفتر مهتاب نوع شعر آزاد

        ارسال شده در تاریخ ۴ روز پیش شماره ثبت ۱۳۴۲۷۹
          بازدید : ۵۲   |    نظرات : ۱۰

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر مهتاب ایزدسرشت (مه)

        مادرم را دیدم با دو کفش بی مار....
        داشت ازآن می خورد روز و شب ازاجبار
        لنگ کفشی کهنه مال سال های پیش
        تنگ تنگ بود ولی مثل دسته گل می داشت
        نام اوزهرا بود مادر دریا بود
        چون همه ی مادر ها گیسش از گل ها بود
        درهمین روزی قیمه،قرمه نذری عاقبت برپا بود
        کفش انگشت در خواب چون حریری زیبا
        پا به کفشش کردم،تنگ وسخت درپا بود
        جای قابلمه اوداشت، کفشی از چرم بزرگ
        بند هایش،پوتین..جای آش آنجایود
        قیمه دیدم،قیمه توی کفش ریخته بود
        تاکه حملش کند وشکمی سیرکند
        من که دیدم این خواب،بس تعجب کردم
        جای روزی درخواب،کفش تنگی ست چرا
        پر زنعمت یادت مادرم هر روزت
        وقت تنگ ست ولی
        ناگهان روزی تو پر زغلات زیاد
        پر زنان گندم ،پرشود هر روزت...
        م.مهتاب
        ۸
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        شاهزاده خانوم
        ۲ روز پیش
        درود بر خانوم ایزدسرشت عزیز خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        ۲ روز پیش
        درود بانو
        روح همه مادران رخ در نقاب خاک کشیده شاد خندانک
        رسول دبیر (نافذ)
        ۲ روز پیش
        ⚘⚘⚘⚘
        محمد باقر انصاری دزفولی
        ۲ روز پیش
        سرودی بسیار زیبا .دلنشن ودلچسب بود
        همواره پاینده باشی
        درود درود
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        مهتاب ایزدسرشت (مه)
        ۲ روز پیش
        باسلام و
        تشکرازحضور زیبای استادان محترم
        سپاس
        کفش انگشت نیست کفش تنگش ،تصحیح میکنم
        سیده نسترن طالب زاده
        ۲ روز پیش
        درود بر شما گرامی
        زیباست
        داستانی بومی در برخی نقاط شمال ایران وجود دارد، با این مضمون که کفش ابریشم دختر خانی در سیلاب میرود، چادر سوسک زرینی میشود، سپس پرده خانه ی قورباغه و..
        تداعی گر سیر زیبا و دلنشینی که در سرایش داشت
        باشید و بیافرینید به مهر و دوستی
        مهتاب ایزدسرشت (مه)
        خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        مریم عادلی
        ۱۳ ساعت پیش
        درود بانوی گرانقدر
        شعرتان جاوید
        زیبا بود خندانک خندانک : خندانک
        برات اله قربان نژاد(برات)
        ۲ ساعت پیش
        درودتان
        قلمتان نویسا خندانک خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        2