بوسه و جام

#غزل-شماره۶۳۲

بسمه اللطیف
بوسه و جام

دولت عشق تعلق به لب جام گرفت
که ببوسید لبت را و از آن کام گرفت

دست تو بر کمرش بود و لبت بر لب او
نوش در نوش چنین بود که انجام گرفت

مست و سرخوش شد از آن بوسه شیرین و دمی
دل پرخون وی از نوش تو آرام گرفت

چشم چرخید و نگاهی به من انداختی و
چشمکی ریز در آن دانه بادام گرفت

گفتم ای کاش که من جام تو بودم گفتی
از چه رو در دل تو این هوس خام گرفت

گفتم این بوسه نیاز است و در این داد و ستد
مشکلی نیست فقیری ز غنی وام گرفت

خنده ای زیر لبت گشت پدیدار و ببین
شعر در این غزل از حال تو الهام گرفت

به برش گیر و ببوسش به تمنا مهدی
این چنین باید از او رخصت اقدام گرفت

بوستان دل و جان تازه شد و رونقی از
نوبهار لب آن یار گل اندام گرفت

#مهدی_رستگاری
بیست و چهارم مرداد سال یکهزار و چهارصد و سه خورشیدی
چهاردهم اوت ۲۰۲۴ میلادی

دفتر شعر روزگاران

۱۰۴۶