يکشنبه ۴ آذر
ستایش سنگ شعری از افسانه نجفی
از دفتر افسونگر نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ حدود ۱ ماه پیش شماره ثبت ۱۳۳۲۴۳
بازدید : ۴۰۷ | نظرات : ۲۸
|
آخرین اشعار ناب افسانه نجفی
|
_بدرود گفت دلم
بهشت را
با هزاران شوق!!!
_دیدار تو
تنها گناهی بود
که به بغض خدا
می ارزید...
افسانه نجفی
(سه شنبه ۲۴مهر/شوشتر )
|
|
نقدها و نظرات
|
درود بر شما استاد عزیز 🌹 🌹 🌹 | |
|
درود مانای عزیز تولدت مبارک امید که 120 سال دیگر خرم و تندرست بسرایی کجایی؟ کم پیدایی ؟ | |
|
درود جناب مانا تولدتان مبارک | |
|
زادروزت مبارک مرد... نقد و در حقیقت درسنامه بسیار ارزنده شما را خواندم و لذت بردم جناب مانا | |
|
درود واحترام جناب مانا بسیار بهره مند شدم از نقد ارزشمندتان زادروزتان مبارک | |
|
درود بر مهرداد مانای عزیز و « خوش امدی که ما را خوش آمد از آمدنت» هر چند دیر آمدی اما با دست پر آمدی به جای کیک ، استفاده بردیم از کلام شیرین و گهربارتان اینشالله که صد ساله شوی | |
|
از همه ی دوستان نازنین و عزیزی که بنده را مورد لطف خود قرار دادند، تشکر می کنم. دست تک تک شما بزرگان را می بوسم | |
|
درود بر شما استاد مانای مانا نقد بسیار آموزنده ای بود تولدت مبارک انشاالله صد سال زنده باشی 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🥧🎂 | |
|
درود بر تو عزیزدلم...همچنین🌹🌹🌹 | |
|
درود بر شما استاد عزیز 🌹 🌹 🌹 | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
تنها گناهی بود که
به بغض خدا
میارزیددددددد...
این بند فوقالعادهست و خودش یه شعر کاملعععع
جای شما بودم اسم شعرو میذاشتم بغض خدا... جذابیت خاصی داره
درود بر شما بانوی عزیز
موفق باشید