غزل شماره- ۶۴۸
بسمه اللطیف
حافظ شیرازی
به مناسبت روز بزرگداشت حافظ شیرازی
از میان خرابی و آشوب باز برخیز حافظ شیراز
تا بیابد به نیروی شعرت روح آشفته قدرت پرواز
با ظهور امیدبخشت در عصر کشتار و دوره غارت
فصل زرینی از شکوفایی شد به تاریخ بی گمان آغاز
آن زمانی که بود پامال وحشیان زمانه ایرانشهر
گوهر پاک عشق را دادی تو نشان از ورای پرده راز
بود چون غنچه ای فروبسته قرن ها در سپهر ما فرهنگ
تا شکفت این بهشت در افق شعر نورانی تو با اعجاز
صاحبان نظر همه دیدند در گذار تمامی تاریخ
در سخن های تو تجلی یافت آیه های شگفت ناز و نیاز
همت و رستگاری و نیکی عشق و امید و آرزو و ادب
شده با سرخوشی و مستی در این سخن با ضمیر ما دمساز
حکمت و عشق و عقل و سرمستی نیستی و تمامی هستی
جمع در شعرهای تو شده اند همه با جلوه های روح نواز
نازکان فلات کشمیر و ترک شیرازی و سرقمندی
جلوه ها می کنند در شعرت با هزاران هزار عشوه و ناز
دلبران را به رقص و طنازی شاهدان را سوی نظربازی
می کشاند به لطف در هر عصر این غزل های نغز و خوش آواز
این همه یک طرف ز دیگر سو مهدی اینک به خواجه باز بگو
جز تو ای حافظ لسان الغیب 《حال خونین دلان که گوید باز》
سینه تنگ است و درد بسیار است چشم مبهوت این شب تار است
از میان خرابی و آشوب باز برخیز حافظ شیراز
#مهدی_رستگاری
بیست و دوم مهر سال یکهزار و چهارصد و سه خورشیدی
سیزدهم اکتبر ۲۰۲۴ میلادی
دفتر شعر روزگاران
༺࿐•◍•✿ฺ🦋✿ฺ•◍•࿐༻
۱۰۵۹
شورانگیز و زیباست
در بزرگداشت حضرت حافظ