چطور بگم خوبم جون دلم
دلم پر میزنه
به تنهایی خونه تو سر میزنه
ای ماه قشنگم بد جوری دلتنگتم
پریشون و حیرون و گریون دلم
اشک به اشک میباره از چشمونم به غم
........
چطوری بگم خوبم
وقتی لبخند تو بردم از یاد به غم بودنت
بوسه های تو بوی مرگ می داد به بدنت
اشک به اشک می ریخت از چشمای قشنگت
غم به غم پیدا بود به صدات به آخرین گفتنت
به گفتن آخرین لحظات به بودنت
هست وقت رفتن از قفس تنت
.............
آخه من چطوربجنگم
تا نبینم مرگت ندارم یک نفست
وقتی بریده دستم
پایی ندارم به نبردت به زندگی به بودنت
به داشتن یک نفست
.........
چی بگم ای ماه قشنگم
خزان رنگ خون میزد به غروب به چشما ی قشنگت
منو مجنون میکرد دستم به دستت
میبرید گرمی به زندگی قشنگت
سردی مینشست به دست پر مهرت
سکوت می نشست از نبض قلبت ایستاد به تپیدنش
آتش میزد قلب من به رفتنت
..........
تازه فهمیدم دیوانه به غم کیه
ماهی افتاده از تنگ بلور به خونه به بیرون کیه
به بالا پایین پریدنش برای چیه
خواستن یک نفس از برای زندگی برای چیه
برای کیه عاشقی به چیه
ناله برگ خشک از درخت تنومند
به جدایی برای چیه
خرد شدن زیرپای رهگذر برای چیه به کیه
آخرین کلام و فریادبه بودن به زندگی به کیه به چیه
......
این دلم این در و اون در میزنه
به قبر تو سر میزنه
اشک به چشمونم به پیوند میزنه
به نشون به یاد تو قلب من سر میزنه
به ندیدنت به غم به قلب من پیوند میزنه
تنهایی قلب من آتش میزنه
به ندیدن نگاهت
حا لا بگودیوانه به غم به یک ندیدن کیه
ترانه ای زیباست